پرویز ورجاوند؛ الگویی ماندگار در حفاظت از آثار ملی

پرویز ورجاوند؛ الگویی ماندگار در حفاظت از آثار ملی

 پرویز ورجاوند یکی از باستان‌شناسان برجسته و فعال فرهنگی و اجتماعی ایران به شمار می‌رود که با کوشش‌های خستگی‌ناپذیر خود توانست از بسیاری از حفاری‌های غیرمجاز جلوگیری کند و حافظ میراث فرهنگی در برابر سواستفاده خرابکاران و غارتگران باشد. وی در معرفی تاریخ و فرهنگ پربار ایران و تشویق جامعه برای پاسدارای از استقلال و یکپارچگی ایران خدمات بی‌بدیلی انجام داد.

پرویز ورجاوند در ۱۱ اردیبهشت ۱۳۱۳ خورشیدی در تهران دیده به جهان گشود. وی پس از دوره دبستان و دبیرستان و دریافت ششم ریاضی، اقدام به گذراندن دوره عالی نقشه‌برداری در سازمان نقشه‌برداری کرد. سپس ششم ادبی را گرفت و دوره لیسانس باستان‌شناسی و فوق لیسانس علوم اجتماعی را در دانشگاه تهران گذراند با گرفتن بورس تحصیلی رهسپار فرانسه شد و دوره انستیتوی انسان‌شناسی را در دانشگاه پاریس و مدرسه عالی لوور سپری کرد. او موفق شد در ۱۳۴۲ خورشیدی در رشتۀ باستان‌شناسی با گرایش معماری ایران در دورۀ تاریخی از دانشگاه سوربُن فرانسه مدرک دکتری اخذ کند. رساله دکتری وی درباره معماری دوره هخامنشی و هم سنجی آن با یونان و مصر بود. ورجاوند در مراجعت به ایران در آزمون استادیاری پذیرفته شد اما با توجه به پیشینه سیاسی از استخدام او در دانشگاه جلوگیری شد تا اینکه به کمک استادان دانشگاه تهران مدتی به تدریس در دانشگاه بدون دریافت حقوق مشغول بود و پس از مدت زمانی توانست در موسسه تحقیقات علوم اجتماعی دانشگاه تهران به عنوان رییس بخش تحقیقات مردم‌شناسی و ایلات و عشایر استخدام شود و حکم دانشیاری دانشگاه تهران را دریافت کند. وی در ۱۳۵۲ خورشیدی موفق شد، درجه استادی دانشگاه را به دست آورد. سرانجام این پژوهشگر پرکار در ۱۵ دی ۱۳۶۳ خورشیدی با عنوان استادی از دانشگاه تهران بازنشسته شد با این همه، به فعالیت‌های فرهنگی و علمی خود ادامه داد.

پس از انقلاب در ۱۳۵۷ خورشیدی وی برای مدت کوتاهی مسوولیت وزارت فرهنگ و هنر را در دولت مهدی بازرگان پذیرفت. وی می نویسد: سرانجام پس از انقلاب به دعوت مهندس بازرگان برای مدتی مسوولیت وزارت فرهنگ و هنر برعهده ام قرار گرفت. در شرایط آن زمان که پاسداری از فضای باز و حمایت از آفرینش های هنری در ابعاد گوناگون کار بسیار مشکلی به شمار می رفت و حفظ میراث های فرهنگی کشور در آن جو آشفته، کوششی خستگی ناپذیر را می طلبید، با قبول مشکلات بسیار کوشش کردم تا از میزان فشارهای تخریبی کاسته شود و به تلاشگران عرصه فرهنگ و هنر با تغییر فضای سیاسی کشور امید ببخشم.

 

فعالیت های سیاسی

ورجاوند در ۱۵ سالگی همزمان با تحصیل وارد عرصه سیاست شد و به حزب ملّت ایران که بر پایه پان‌ایرانیسم شکل گرفته بود، پیوست و به انتشار روزنامه دانش‌آموز همت گماشت. ورجاوند پس از آن در نهضت مقاومت ملی فعالیت کرد. در دوره اقامت در اروپا، او ابتدا در کنفدراسیون و سپس در جبهه ملی ایران -اروپا حضور یافت و از بنیانگذاران آن بود. او مدتی نیز مسوول ارگان جبهه ملی ایران -اروپا قبل از علی شریعتی بود. وی پس از انقلاب به همراه مهدی آذر، مسعود حجازی، حاج قاسم لباسچی، مهدی غضنفری، علی اکبر محمودیان و سید حسین موسویان عضو هیات اجرایی جبهه ملی ایران بود. ورجاوند در اسفند ۱۳۵۹خورشیدی از هیات اجراییه استعفاء کرد تا اینکه در ۱۳۷۲ خورشیدی با فعالیت مجدد جبهه ملی ایران او به همراه ۱۱ تَن دیگر اعضای شورای مرکزی جبهه ملی ایران را تشکیل دادند. ورجاوند در ۱۳۷۸ خورشیدی به عنوان سخنگوی جبهه ملی و عضو منتخب شورای مرکزی در هیات اجرایی و در ۱۳۷۹ خورشیدی به عضویت در هیات رهبری جبهه ملی ایران انتخاب شد. او در پلنوم ۱۳۸۲ خورشیدی معروف به پلنوم الّهیار صالح عضو ۲ کمیسیون بازنگری در منشور و تدوین بیانیه سیاسی پلنوم شده و از طرف مشترکین نیز به عضویت در شورای مرکزی مجدداً انتخاب شد. سپس از طرف اعضای شورای مرکزی به عضویت در هیأت رهبری و سخنگویی جبهه ملی ایران منصوب می شود.

این باستان شناس برجسته در خصوص فعالیت های سیاسی خود گفته است: از ۱۵ سالگی درگیر فعالیت های سیاسی زمان در کنار نیروهای ملی شدم و در ۱۶ سالگی مسوولیت روزنامه «دانش آموز» را در برابر «دانش آموزان» که از سوی حزب توده منتشر می شد، برای طیف ملی برعهده گرفتم و در روزنامه هایی چون پرچمدار و مجله امید ایران به نوشتن مقاله و داستان تاریخی پرداختم. در تمامی دوران فعالیت نهضت ملی شدن صنعت نفت حضور فعال داشتم. بعد از کودتای ۲۸ مرداد مورد برخورد و دستگیری قرار گرفتم. در نهضت مقاومت ملی از تلاشگرانی بودم که چندبار دستگیر و بازداشت شدم. پس از آنکه در ۱۳۳۹خورشیدی به فرانسه رفتم، توانستم جریان جبهه ملی را در اتحادیه دانشجویان ایرانی در فرانسه مطرح و سرانجام جبهه ملی اروپا را با همکاری تنی چند از کوشندگان پایه گذاری کنم که در نخستین کنگره مسوولیت هیات اجرایی اروپا برعهده ام گذارده شد و توانستم روزنامه «ایران آزاد» را به عنوان ارگان جبهه ملی انتشار دهم. همزمان توانستیم کنفدراسیون دانشجویان ایران را سازماندهی کنیم و تا چند سال آن را در مسیر جبهه ملی به پیش ببریم. سپس به تهران برگشتم می توان گفت که فعالیت های سیاسی پس از بازگشت از اروپا در چارچوب تماس با همفکران جبهه ملی و نیروهای ملی و تشکیل نشست های منظم با نیروهای جوان همچنان ادامه داشت و به مناسبت در قالب مصاحبه ها یا مقاله ها در نشریات معروف بازتاب می یافت.

 

خدمات علمی و فرهنگی

در ۱۸ خرداد ۱۳۵۹ خورشیدی، امام‌خمینی (ره) دستور حفظ آثار باستانی را صادر کردند. این دستور در پی آن صادر شد که گروهی از مردم روستای دیزیجه بخش‌هایی از تپه سیلک کاشان را که قدمت آن به بیش از ۲ هزار سال پیش می‌رسد با کمک لودر با خاک یکسان کردند. به دنبال تخریب آثار باستانی، ورجاوند که آنزمان پژوهشگر در زمینه باستان‌شناسی و مردم شناسی بود در ۲۵ خرداد ۱۳۵۹ خورشیدی در نامه‌ای به بنی‌صدر رییس‌جمهوری وقت با اعتراض شدید نسبت به تخریب آثار تاریخی کشور نوشت: «در طول این مدت شاهد تجاوز به تعداد قابل توجهی از محل‌های باستانی و بناهای تاریخی و بافت‌های قدیم شهرها که هر یک برگی از شناسنامه و هویت فرهنگی این سرزمین است بوده‌ایم. از آن جمله: تخریب برخی حجاری‌های تخت جمشید، شکستن برخی از آثار سنگی پاسارگاد، ویران کردن آثار ارزشمند و بازیافته ساسانی در بیشاپور فارس، باخاک یکسان شدن بنای دیوانخانه کاشان که با اعتبار دولت برای تبدیل به کتابخانه مرمت شده بود. انفجار حمام نفیس خسروآقا در اصفهان، خراب کردن مسجد پامنار زواره، از میان بردن دو اثر ارزشمند مدرسه میرزا جعفر و خیرات خان مشهد، ویران کردن برج‌های بینظیر باقیمانده حصار یزد مربوط به ۴۲۸ هجری و …» ورجاوند البته به مقاله نشریه اکسپرس در خصوص حراج آثار تاریخی ایران در خارج از کشور نیز اشاره کرد. او که در سه ماه بعد از انقلاب سرپرست وزارت فرهنگ و هنر بود در گزارش دوره مسوولیت خود نوشت: «در این مدت از حفاری‌های غیرمجاز در بدترین شرایط جلوگیری شد و تلاش شد تا آثار تاریخی حفظ شود و کوشش شد تا این اموال... به موزه ها ارسال شود.» او همچنین اعلام کرد: «فعالیت مرکز باستان‌شناسی، موزه ایران باستان، اداره کل موزه‌ها، مرکز مردم شناسی و اداره کل حفاظت آثار باستانی متوقف شده است و آثار تاریخی این سرزمین بی‌پناه مانده‌اند.»

همچنین این باستان شناس برجسته هنگام جنگ رژیم بعث عراق علیه ایران و تخریب شماری از آثار تاریخی با سران یونسکو و شماری از باستان‌شناسان غربی نامه‌نگاری‌های متعددی انجام داد تا با فشارهای بین‌المللی، دشمنان را از حمله به آثار تاریخی بازدارد. او جزو مخالفان جدی آبگیری سد سیوند نیز بود و بر این باور بود که کارهای عمرانی بدون هماهنگی با دستگاه‌های فرهنگی، باعث آسیب‌های فراوان به آثار تاریخی می‌شوند.

 

وی در مدت کوتاهی که مسوولیت وزارت فرهنگ و هنر را بر عهده گرفت، اقدامات چشمگیری برای فرهنگ ایران به انجام رساند، برای نمونه می توان به پایه‌گذاری مرکز برنامه‌ریزی و خدمات آموزش و جهانگردی برای نخستین بار در ایران، تلاش برای به ثبت رساندن مجموعه تخت‌جمشید، میدان نقش جهان و چغازنبیل، انحلال اداره نگارش وزارت فرهنگ در دوران وزارت که با این کار وی تا مدتی ممیزی و سانسور از بین رفت، تلاش برای تعدیل برج جهان‌نما، کوشش برای حفظ آثار باستانی تنگه بلاغی و...اشاره کرد. این فعال فرهنگی در خصوص فعالیت های خود در این حوزه می نویسد: با تشکیل سازمان ملی حفاظت آثار باستانی، با عنوان مشاور عالی و مسوول بخش تربیت کادر متخصص برای حفظ و مرمت بافت های قدیمی و مرمت مجموعه های باستانی و تاریخی به فعالیت پرداختم که عمده متخصصان معمار و باستان شناس سازمان میراث فرهنگی از دانش آموختگان آن دوره های تخصصی به شمار می روند. انتشار مجله های باستان شناسی و هنر و فرهنگ و معماری به صورت دوزبانه از فعالیت های دیگر من در سازمان ملی حفاظت آثار باستانی به شمار می رود. در ضمن به عنوان عضو هیات تحریریه در دو مجله هنر و معماری و هنر و مردم مشغول به فعالیت بودم. فعال ساختن بخش پژوهش های مردم شناسی و ایلات و عشایر در زمینه پژوهش های میدانی و همچنین افزودن پژوهش های میدانی به برنامه های رشته باستان شناسی در سطح کارشناسی و کارشناسی ارشد برای کارآمد ساختن نیروهای جوان، از دیگر تلاش هایم به شمار می رود.


وی در ادامه اظهار می دارد: انجام بررسی های باستان شناسی و مشارکت در کاوش های هفت تپه، بیشاپور، تخت سلیمان و مسوولیت کاوش های رصدخانه مراغه و مشاوره و بررسی درباره نحوه مرمت و بازپیرایی شمار فراوانی از جایگاه های عمده باستانی و تاریخی کشور چون تخت جمشید، بناهای دوران صفوی اصفهان، آذربایجان، کاشان، شمال کشور و... فعالیت های مستمری بودند که تا سال ۱۳۵۷ ادامه داشت و بخشی از آنها در قالب چندصد مقاله در مجله های معتبر داخل و خارج و دایره المعارف هایی چون؛ ایرانیکا، دایره المعارف اسلامی، دایره المعارف تشیع، دانشنامه بزرگ فارسی، دانشنامه زنان ایران و... به چاپ رسیده است. افزون بر آن حدود ۲۰ جلد کتاب در زمینه های انسان شناسی و ایلات و عشایر، جغرافیای تاریخی و آثار باستانی مناطق مختلفی از ایران، سبک شناسی معماری، باستان شناسی و هنر، شیوه مرمت بناهای تاریخی، رابطه فرهنگ و توسعه و... تاکنون از من به چاپ رسیده است.

این محقق فرهیخته آثار و تألیفات فراوان دارد که برخی آثار چاپ شده وی عبارت است از: کاوش رصدخانه مراغه و نگاهی به پیشینه دانش ستاره‌شناسی در ایران، سرزمین قزوین، سابقه تاریخی و آثار باستانی و بناهای تاریخی سرزمین قزوین، ایران و قفقاز، اران و شروان، همه هستی‌ام نثار ایران (یادنامه استاد غلامحسین صدیقی)، پیشرفت و توسعه بر بنیاد هویت فرهنگی، کاوش آثار ایران در موزه‌های اتحاد جماهیر شوروی، میراث تمدن ایرانی در سرزمین‌های آسیایی اتحاد شوروی، روش بررسی و شناخت علمی ایلات و عشایر، سفرنامه جنوب، سیر و سفری در کناره‌ها و جزایر خلیج‌فارس و دریای عمان، آثار تاریخی و معماری چوبی شهر تاریخی حاجی طرخان «آستراخان»، شناسنامه شهر شیراز، فهرست انتشارات دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی و همچنین وی در عرصه ترجمه نیز آثاری را از خود به یادگار گذاشته که می توان به سبک‌شناسی هنر معماری در سرزمین‌های اسلامی نوشته ج. هواگ و خراسان و ماوراءالنهر (آسیای میانه)؛ نوشته آ. بلنیتسکی اشاره کرد.


رصدخانه مراغه
ورجاوند پیشرفت و توسعۀ ایران را بر بنیاد هویت و میراث فرهنگی ایران و تکیه بر خویشتن خویش می‌دانست؛ چرا که از دید او میراث فرهنگی یک ملت، نشانه‌هایی از تاریخ یک فرهنگ و یک ملت به شمار می‌روند که روح آن ملت در وجود آنها جنبۀ ابدیت و نوینی به خود می‌گیرد. در دیدگاه ورجاوند میراث فرهنگی تنها مجموعه یادبودهای هنری و محل‌های باستانی و بناهای تاریخی نبود بلکه میراث‌های فرهنگی مفهومی وسیع‌تر را در برمی‌گرفت که عبارت از کلیت زنده و پویای خلاقیت انسانی یک ملت بود، مانند طرز تفکر و بینش و سنت‌ها و باورها. او همچنین معتقد بود، میراث فرهنگی یک ملت، نشانه‌هایی از تاریخ یک فرهنگ و یک ملت به شمار می‌رود که روح آن ملت در وجود آنها جنبه ابدیت و نوینی به خود می‌گیرد. میراث فرهنگی یک ملت بیانگر هویت فراموش‌نشدنی آن مردم است و عامل مؤثری در جهت شناختن خویش و شناساندن خود به دیگران محسوب می شود که افراد مختلف در شناساندن این میراث نقش دارند.

وفات

سرانجام این پژوهشگر و نویسنده نامدار در ۱۹ خرداد ۱۳۸۶ خورشیدی به علت ایست قلبی دیده از جهان فروبست. به پاس بیش از۵۰ سال فعالیت علمی و فرهنگی ورجاوند به کوشش شاهین آریامنش کتابی با عنوان «ارج ورجاوند، یادنامه دکتر پرویز ورجاوند» به چاپ رسید. این کتاب شامل مقاله‌هایی از ناصر تکمیل همایون، محمدابراهیم زارعی، زهره زرشناس، سید جواد میری، اسماعیل یغمایی و شماری پژوهشگر دیگر است. این کتاب به وسیله شرکت سهامی انتشار طبع ‌و منتشر شد.

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه