درباره ملاصدرا

درباره ملاصدرا

 ملاصدرا از جمله فیلسوفانی به شمار می‌رود که در جریان تفکر فلسفی در جهان اسلام، ایده و سخنانی جدید را مطرح کرد. قدرت نظام فلسفی این اندیشمند چنان بود که تا به امروز بیشترین طرفدار را میان علاقه‌مندان به علوم فلسفی به خود اختصاص داده است.

سـخن‌گفتن‌ از صـدرالدین محمدبن ابراهیم شیرازی قوامی، نویسنده کتاب اسفار که در میان مردم به ملاصدرا و در میان شاگردان مـکتبش به صدرالمتألهین مشهور است، برای هر خواننده‌ای لذت بخش و پراز شگفتی است. صدرالمتألهین از زمره فیلسوفان بزرگی به شمار می رود که‌ در هر چند سـده، یـکی مانند آن پا به عرصه وجود می‌نهد. در سه سده گذشته وی بزرگترین فیلسوف اسلامی بود که در فلسفه یونانی و اسلامی سرآمد و بنیان‌گذار مکتبی فلسفی به شمار می رود.

فراگیری‌ و پژوهش‌ فلسفی امروز همواره بر آثار ملاصدرا مبتنی‌ بـوده، به خصوص اسفار که از مهمترین کتاب های فلسفی قدیم و جدید او به شمار می‌آید و بنیان دیگر آثار وی بر آن‌ نهاده‌ شده‌ و افتخار فلاسفه پس از او در این است‌ که‌ در آثارشان از نوشته‌های این اندیشمند بهره بگیرند و خـود را شـاگرد مـکتب وی برشمارند. چنانکه حتی فـلاسفه بـزرگ نـیز به‌ این‌ اتصال و ارتباط خود با صدرالمتألهین افتخار می‌کنند.

 

 

پیـشرفت عـلمی ملاصدرا

تـاریخ‌ دقیق‌ ولادت صدرالدین محمد بن ابراهیم قوام شیرازی مشخص نیست اما وفات وی در ۷۰ سالگی و در ۱۰۵۰ قمری‌ و به‌ هنگامی بوده است کـه بـرای هـفتمین بار به سفر حج می‌رفته یا از سفر بازمی‌گشته است. آنچه به‌ یقین‌ از او می‌دانیم این است که او در شیراز از پدری صالح بـه‌ نـام‌ ابـراهیم‌بن یحیی قوامی متولد شده است. صدرالدین محمدبن ابراهیم در نزد پدرش آموزش دید و پدر او را به فراگیری‌ دانش‌ تشویق‌ کرد. از بررسی زندگی صـدرالمتألهین مـشخص‌ مـی‌شود هنگامی که وی‌ در اصفهان می‌زیسته دارای مقام علمی‌ و عملی‌ ممتازی بود، زیـرا در ابـتدای ورود به حوزه اصفهان در درس شیخ بهاءالدین‌ عاملی‌ شرکت می کرد در حالی‌ که‌ هر فردی شایستگی‌ حاضر شدن در درس شـیخ‌ بـهایی‌، شیخ‌الاسلام آن زمان را نداشت.

صدرالمتألهین چنان به علم اشتیاق داشت که همه امـوالی‌ را کـه پدرش بر جای گذاشته بود، در تحصیل آن‌ صـرف‌ کـرد و مـکتب فلسفی ـ عرفانی را که در آن زمان پیروانی داشت، گـسترش داد؛ مـکتبی که حتی فردی مانند شیخ‌بهایی آن‌ را آشکار می‌ساخت. این مکتب در زمان‌ صدرالمتألهین‌ گـسترش‌ یـافت‌ و چنان‌ اشتیاقی را در او برانگیخت که راه را بـر دیـگر گرایش های او بـست و از وی عـارف و فـیلسوفی یگانه و کم‌نظیری‌ پدیـد آورد. او خـود به این عشق‌ و اشتیاق‌ در مقدمه‌ اسفار اشاره‌ کرده و گفته است: «برای درک فـلسفه الهـی در جوانی تلاش بسیاری کردم.»

عشق او بـه فلسفه و گرایش به آن، مـوجب رویـکردش به درس فیلسوف هم عصرش‌ محمدباقر مـیرداماد شد که صدرالمتألهین در بسیاری از نوشته‌هایش از او به بزرگی یاد کرده و از جمله در شرح حـدیث اول اصـول کافی آورده‌است: «سید و سند و اسـتاد و تـکیه‌گاه‌ مـن در معالم دین و عـلوم‌الهی و مـعارف حقیقی و اصول یقینی ... و در دیـگر آثـارش با چنین تعابیری، وی را می‌ستاید.»

با بررسی زندگی علمی صدرالمتألهین، سه مرحله اساسی در زندگی او قـابل‌ تـشخیص است که گذر از این مراحل از او فـیلسوفی بـزرگ پدید آورده ‌است: مـرحله اول: دوره شـاگردی اوست که دوره بحث و بـررسی نظریه‌های‌ متکلمان‌ و فلاسفه و گفت و گوهای آنها است‌. معلوم‌ می‌شود هنوز روش عرفانی او شکل نگرفته است. مرحله دوم، دوره گوشه‌نشینی و دوری از مردم و روی‌آوردن به عبادت در بعضی از کوه های دور دست بود که این گوشه‌نشینی مدت ۱۵ سال به طول انجامید. صدرالمتألهین داستان این دوره از حیات خـود را در مـقدمه اسفار بـیان کرده‌است.

مرحله سوم، دوره نوشتن کتاب ها است، زیرا خدای سـبحان بـه او الهام کرد که از آنچه در دوره‌ دوم به دست آورده‌است، به آنان که خواهان دانـش هـستند، سـهمی برساند. صدرالمتألهین همت خود را صرف نوشتن می‌کند و چنان که خود می‌گوید: «اکنون زمان نوشتن کـتاب اسـت و ایـن خواست‌ خداوند است که به این زمان موکول گردیده‌است.» پس با آنکه پیـش از ایـن چنین تصمیمی نداشت، شروع به نوشتن می‌کند و کتاب اسفار را می‌نگارد و این نخستین کتاب او پس از آن‌ گوشه‌نشینی طـولانی اسـت و چنین برمی‌آید که آن را در همان محل گوشه‌نشینی خود نوشت.

 

 

آثار به یادگار مانده از ملاصدرا

برپایه برخی اسناد برجای مانده ملاصدرا سه رساله نـوشته، چنانچه خود به این سه اثر در اسفار اشـاره کـرده‌است. «رساله طرح الکونین، رساله حل‌الاشکالات الفلکیه  و رساله حدوث‌العالم» از جمله آنها به شمار می رود. شاید تنها نوشته‌ای‌ که تـألیف آن بـر تألیف اسفار تقدم داشته و در دوره نـخست قـرارگرفته اسـت، رساله «سریان‌الوجود» اسـت. به هـر حـال، کـتاب اسفار نخستین نوشته او در دوره سـوم زندگی اوست.‌ «الشواهدالربوبیه، العرشیه و اسرارالآیات و الواردات القـلبیه» از جمله کتاب هایی به شمار می روند که ملاصدرا در آنها از شیوه عرفانی بهره برده است. «الاسفارالاربعه، سفر از خلق به سوی حق، سفر با حق‌ در حق، سفر از حق به سوی خلق، با حق‌ و سفر با حق در میان خلق» از جمله دیگر آثار ملاصدرا محسوب می شوند.

فلسفه ملاصدرا

در سده دهم هجری حکمت اسلامی به وسیله ملاصدرا دگرگونی یافت که می توان آن را یک جهش نامید. ملاصدرا بر پایه افکار فلاسفه و عرفای پیش از خود و برپایه تعالیم دینی که در آیات الهی و روایات پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) آمده بود، موفق به پایه ریزی مکتب فلسفی خود شد و آن را مقابل نحله های فلسفی پیشین «حکمت متعالیه» نامید. استاد جلال الدین آشتیانی درباره فلسفه  ملاصدرا می گوید: «.... ملاصدرا به واسطه غور در مکتب فلسفی اعم از اشراقی و مشایی و تدرب در علوم اهل کشف و احاطه بر مأثورات و اراده در شریعت حقّه محمدیه و سیر کامل در افکار افلاطونیان جدید و قدیم و بالجمله اطلاع کافی از جمیع مشارب و افکار خود مؤسس طریقه ای شد که بر جمیع مشارب و مآرب فلسفی ترجیح دارد. افکار عمیق شیخ الرئیس و سایر اتباع مشاء و آرای افلاطونیان جدید و تحقیقات عمیق و ژرف متصوّفه، آراء و افکار اشراقی و رواقی در کتب تحقیقی او هضم شده است...» در حقیقت ملاصدرا توانست میان فلسفه مشاء و اشراق و عرفان و آموزه های دینی آشتی برقرار کند که این مطلب خود دلیل بر نبوغ و نوآوری وی به شمار می آید. پس از ملاصدرا بیشتر فلاسفه اسلامی پیرو افکار او شدند. بسیاری از مسایل مورد اختلاف مشاء و اشراق و همچنین اختلافات فلسفه و عرفان و به تأثیر اینها اختلاف میان فلسفه و کلام حل شد. پیروان او در تلفیق و امتزاج شرع، استدلال و عرفان کوشیده و موجبات بالندگی و شکوفایی حکمت متعالیه شدند. نزدیک به نیم سده است که فلسفه اسلامی، وارد مرحله جدیدی شده است و نمایندگان آن در دوران معاصر بر پایه افکار اصلی صدرالمتألهین در مصاف با مسایل عصر، افق تازه ای را در عرصه فلسفه اسلامی گشوده ­اند. بیشترین حجم ابتکارات فلسفی دوران معاصر از علامه طباطبایی و شاگردان او است و مبدأ معرفتی دوران جدید از حکمت متعالیه با نگارش کتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم» به وجود آمد.

مکتب علمی او بر آموزش و راهنمایی فرزندان روحانی او پایه‌گذاری شده و بیشتر کـتاب هایش بـه خصوص اسفار را به همین منظور نـوشته‌است زیرا در پایان مقدمه، گـفته‌ است: «عـلوم الهی در حکمت‌ بحثی و نظری را ضـمیمه کـردم و در آن گنجاندم و حقایق کشفی را به شیوه آموزشی در آن بیان کردم.»

به‌ نظر صدراالمتألهین، شرع و عقل در تمام مسایل حکمی هم‌ داستان‌ هستند.‌ اشاره به ایـن حـقیقت را با این سخن خود دنبال کـرده‌است: «از شـریعت خـداوندی، دور اسـت کـه‌ احکام‌ آن‌ بـا دانـش یقینی ضروری، مخالفت داشته باشد و فلسفه‌ای که قوانین‌ آن با کتاب و سنت، مطابقت نداشته باشد، روا است بـه نـیستی‌گراید.»

بـر همین اساس، همواره بر هر مسأله‌ دشوار فلسفی، به آیات قرآنی و آثار اسلامی استناد می‌کند و در تطبیق مساله با آنچه به آن استناد می‌کند. حقیقت ایـن است که در این مکتب نیز او بنیان‌گذار است‌ و فردی‌ مانند او نیست. از روش او در نوشتن، به خوبی نمایان می شود که وی دارای اندیشه واحدی در تمام‌ آثارش است.

راه‌ و روش علمی‌ صدرالمتألهین‌ در نوشتن

فلسفه او در تمام‌ آثارش‌ حتی‌ کتاب های‌ دینی جزیی از فلسفه او و ادامه آن است. روش نوشتن وی در کتاب های مفصل و مختصر، حتی کـتاب های دیـنی او که هدفش تطبیق شرع با فلسفه اوست، بر همین هدف‌ استوار است و در بیشتر کتاب های خود به ویژه کتاب اسفار که برترین کـتاب اوسـت از هـمین شیوه‌ پیروی‌ می‌کند. البته بعضی از آثار خود را به‌ روش عرفانی اختصاص داده و برخی دیـگر را بـه روش بحثی یعنی فلسفی ـ کلامی مختص کرده است.

تـفسیرالقرآن الکریم

تـفسیرالقرآن الکریم که مشتمل بر تفسیر تعدادی از سـوره‌ها و آیـه‌های قرآن‌ است. این تفسیر، تمام نشده‌است و چنین برمی‌آید که هدف او نگارش تفسیر کـامل قـرآن بوده اما مرگ به ملاصدرا مهلت نداد تا آن را به پایان رساند. این اثـر، شامل‌ تفسیر سوره فـاتحه در ۴۱ صـفحه، تفسیر سوره بقره، تفسیر سوره سجده، تـفسیر سوره یس، تفسیر سوره واقعه و ... است. ملاصدرا بحث هایش را با جسارت و صراحت مطرح می کرد، اهل تفسیر قرآن، حدیث و عرفان بود و در این ارتباط رساله هایی هم نوشته بود. او دیگر چنان آوازه ای پیدا کرده بود که تلاش بدخواهان برای آزارش، به جایی نمی رسید. صدرالمتألهین شیرازی، از جمله فیلسوفانی است که در جریان فکر فلسفی در جهان اسلام، سخن نو و تازه گفته و مسایل جدیدی مطرح کرده است. ملاصدرا با قرآن مجید و روایات مأنوس بود و از آنها برای حل مسایل فلسفی اش استمداد کرد. از ویژگی های ملاصدرا، ایمان راسخ وی به اصول و مبانی اعتقادی شیعه ۱۲ امامی است. وی در آثار خود در مواضع مختلف، اصول اعتقادات شیعه را تبیین کرده است.

سرانجام ملاصدرا

ملاصدرا هفتمین بار در ۷۰ سالگی با شوق عجیبی، قصد سفر حج کرد. در راه به خودش می اندیشید، به عمری که سرکرده بود؛ به فرصت هایی که از دست داده بود به کارهایی که کرده بود: نوشتن بیش از ۵۰ کتاب و رساله، نقد و رد اصول معتبر و معروف فلسفی زمان و بنیان نهادن اصول جدید؛ پرورش تعداد زیادی شاگرد. ملاصدرا در آخرین سفر حج دچار بیماری شد و دار فانی را وادع گفت.

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه