درباره حشمت‌الله کامرانی

درباره حشمت‌الله کامرانی

 حشمت‌الله کامرانی به عنوان مترجمی خلاق و تاثیرگذار شناخته می‌شود که کتاب‌هایی همچون همزاد، جاودانگی و خانه ارواح را ترجمه کرده‌است تا به نوبه خود سهمی در بالندگی فرهنگ این مرز و بوم کهن داشته‌باشد.

ایران سرزمین بزرگان و اولیای الهی و دیار شاعران، فیلسوفان، عارفان و دانشمندان نامی و بزرگی است؛ سرزمینی که در طول تاریخ خود بزرگانی در عرصه علم و ادب در دامن خود پرورش داده که هر کدام از آنها به نوبه خود در رشد و اعتلای این مرز و بوم کهن نقشی موثر ایفا کرده اند که یکی از این چهرهای فرهنگی و ادبی کشور حشمت الله کامرانی است.

زندگی و سیاست

حشمت الله کامرانی در ۱۳۲۰ خورشیدی در نهاوند به دنیا آمد. در جوانی به عضویت جبهه ملی درآمد و در جلسه ها و تجمع های آنها شرکت می کرد. پس از آن با تعدادی از مبارزان آشنا شد و به جرگه مبارزه با رژیم پهلوی پرداخت تا اینکه در ۱۳۵۳ خورشیدی به خاطر فعالیت های سیاسی دستگیر شد اما مدتی بعد آزاد شد و همچنان به فعالیت در قالب جبهه ملی پرداخت تا اینکه پس از پیروزی انقلاب اسلامی به کارهای ادبی و به خصوص ترجمه روی آورد.

ترجمه‌ها 

کامرانی در دوره فعالیت حرفه ای خود در زمینه ترجمه آثار بزرگ ادبی جهان به زبان فارسی تلاشی بی وقفه داشت. از جمله کتاب هایی که او ترجمه کرده می توان به «همزاد» نوشته داستایوفسکی، «انگل» نوشته ماکسیم گورگی، «جاودانگی» اثر میلان کوندرا، «خانه ارواح» نوشته ایزابل آلنده، «فرزندان سانچز» از اسکار لوئیس، «مرگ و دختر جوان» نوشته آلین دورفمن و... اشاره کرد.

 

 

مشکلات کار ترجمه

شاید یکی از مهمترین مشکلات کار ترجمه حذف شدن بخش هایی از کتاب باشد که کامرانی نیز به عنوان یک مترجم با آنها مواجه بود. برای نمونه وی در خصوص حذف بخش هایی از کتاب هایی که ترجمه کرده است، می گوید: رمان «در انتظار تاریکی، در انتظار روشنایی» کلیما را که ترجمه کرده و منتشر شده به چاپ دوم و سوم رسیده است، البته اوایل شنیدم که این آثار چاپ شده، وقتی به کتابفروشی‌ها رفتم برای خریدن آن، گفتند نه، ترجمه‌هایش در وزارت ارشاد مانده است. البته ترجمه من از این رمان «خیلی شل و پل» شد. هم بخش‌هایی از این رمان‌هنگام اخذ مجوز حذف شده هم رمان «جاودانگی» کوندرا. در زمان دولت اصلاحات وضع خوب بود اما وقتی دولت آقای احمدی‌نژاد بر سر کارآمد، دیگر کتابی درنیامد. رمان جاودانگی که نخست با حذف بخش‌هایی در ۱۳۷۱ مجوز چاپ گرفت در دولت آقای احمدی‌نژاد دستور دادند۲ فصل دیگر را هم کاملاً حذف کنید؛ یعنی از سال ۱۳۸۴ به بعد ۲ فصل دیگر از این کتاب مخدوش شد. به همین خاطر چاپ‌های قدیمی کتاب سر از بازار کتاب‌های افست درآورده است و به صورت غیرقانونی چاپ و عرضه می‌شود.

یکی دیگر از مشکلاتی که این مترجم با آن مواجه شد، بیماری چشم بود که در سال های پایانی عمر، او را آزار می داد آنچنان که در گفت وگویی اظهار داشته بود که چند سالی است که دچار بیماری چشم شده‌ام. مرتب آبریزش چشم دارم. به همین خاطر جلوی چشمم تار می‌شود و نمی‌توانم مطالعه کنم.

علاقه به زبان فارسی و ترجمه

کامرانی به مانند دیگر چهره های فرهنگی کشور نسبت به زبان و ادب فارسی به خصوص فارسی کهن علاقه خاصی داشت. چنانکه در گفت وگویی می گوید: من اساساً هم به شعر کهن فارسی علاقه‌مندم و هم نثر. مثلاً نثر زیاد خواندم. تاریخ بیهقی، تاریخ طبری و آثار سعدی که شاهکار است، کلیله و دمنه و… هرچه از ادبیات و متون کهن در دسترسم بود، می‌خواندم. برای تقویت و تسلط بر ریزه‌کاری‌های زبان. الان اگر شخصی نثر قدیم را نخوانده باشد، چنته‌اش تهی است، چون هر چه که داریم، هرچه واژه داریم در گذشته تاریخ ما نهفته است. تعبیرات دقیق، واژه‌های اصیل، اصلاً ادبیات کهن سرچشمه لایزال زبان فارسی است.

آنطور که خودش می گوید در ترجمه هایش پراکنده کار کرده و چنانکه خودش نیز ادعا می کند: خیلی روال مشخصی ندارد. دلیل این پراکنده‌کاری، ذهن خود بنده هم هست. چون من کتابی را مثلاً خواندم، خوشم آمده و نکته‌هایی از آن برایم جالب بوده، تصمیم گرفتم ترجمه‌اش کنم. پراکندگی ترجمه‌هایم از همین جا آب می‌خورد یا در مطلبی دیگر می گوید: در ترجمه پابند هیچ چیز خاصی نبودم. در یک دوره‌ای پابند آثار و ادبیات ایدئولوژیک بودم اما بعداً دیدم و حس کردم که داستان آن‌گونه که می‌گویند، نیست. همه‌ ادبیات به اردوگاه شرق و رئالیسم سوسیالیستی ختم نمی‌شود. پس از آن هر کتابی که خواندم و از آن خوشم آمد با ترجمه‌ آن هموطنانم را در لذت مطالعه‌ آن کتاب سهیم کردم.

 

دیدگاه حشمت‌الله کامرانی در خصوص ادبیات

نباید فراموش کرد که یکی از دغدغه های روشنفکران و به خصوص مبارزان انقلابی در سال های پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، ادبیات سوسیالیستی بود که کامرانی هم بی تاثیر از آنها نبود. او که خود مترجمی شناخته شده بود، اگرچه شاید به این نوع ادبیات ها علاقمند بود اما خودش اظهار می کند: من پیش از انقلاب بیشتر آثار داستایوفسکی و تولستوی را و... خوانده بودم و دیگر تمایلی به مطالعه آثار ایدئولوژیک نداشتم. البته بخش اعظم مخاطبان ادبیات بعد از فروپاشی بلوک شرق بود که از مطالعه آثار ایدئولوژیک فاصله گرفتند. البته کتاب هایی که ترجمه می کند به نظر می آید که از جنس دیگری باشند. چنانکه خودش می گوید: نویسندگان ادبیات سوسیالیستی مدعی بودند که می‌خواهند جهان را تغییر بدهند اما ادبیاتی از جنس رمان «جاودانگی» و «خانه‌ ارواح» و «نه فرشته، نه قدیس» می‌خواهند بگویند ستمگری نباشد. فرق می‌کند با ادبیاتی که مدعی تغییر جهان است. آن‌ها می‌خواستند جامعه‌ ایده‌آل بنا کنند، ادبیاتی از آن نوع، بیشتر شعاری بود. رمان‌هایی مثل «برمی‌گردیم گل نسرین بچینیم» یا «چگونه فولاد آبدیده شد» و «مادر» و… . گورکی هم سردمدار این نوع ادبیات بود.

وی در ادامه بیان می کند: ادبیات امروز به نوعی توصیفی است. ادبیات روان‌شناختی است و واکنش‌های فردی انسان را تشریح می‌کند. در ادبیات رئالیسم سوسیالیستی، انسان‌ها به صورت مهره باید حرکت می‌کردند. یعنی شخصیت‌ها تصنعی بودند و ساختگی، نه این‌که در مواجهه با واقعیت‌ها شکل گرفته باشند و توسط نویسنده ترسیم شوند.

 

فصل پایانی زندگی حشمت‌الله کامرانی

سرانجام این مترجم در ۲۵ فروردین ۱۳۹۹ خورشیدی در ایام شیوع کرونا و انبوه مرگ‌ها به دلیل ایست قلبی چشم از جهان فروبست تا غریبانه به خانه ابدی خود برود.

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه