پیمان سنتو، قراردادی در راستای منافع غرب

پیمان سنتو، قراردادی در راستای منافع غرب

 پیمان سنتو نام اختصاری سازمان پیمان مرکزی‌ و یکی از اتحادیه‌های نظامی منطقه‌ای به شمار می‌آمد که در دهه ۱۳۳۰ خورشیدی با هدف دفاع از منافع غرب در برابر نفوذ کمونیسم شکل گرفت و به دلیل جایگاه مرکزی و محوری ایران در این پیمان، مسوولیت اصلی دفاع از منافع غرب در منطقه و در چارچوب سنتو بر عهده ایران قرار گرفت به همین دلیل به محض خروج ایران از سنتو در پنجم فروردین ۱۳۵۸ خورشیدی این پیمان استعماری فرو پاشید.

با توجه به اهمیت استراتژیک ایران و نیاز ضروری اروپا و آمریکا به منابع انرژی طبیعی ایران مانند نفت و گاز، غرب درصدد برآمد که ایران را از جمله متحدان خود سازد. از این رو، پیمان نظامی بغداد در  پنجم اسفند ۱۳۳۴ خورشیدی میان عراق، ترکیه و انگلیس منعقد شد. چند ماه بعد ایران و پاکستان نیز به این پیمان پیوستند و نام آن به سازمان پیمان مرکزی یا سنتو تغییر یافت. بنابراین باید گفت که پیمان موسوم به سنتو در اصل، نسخه به روز شده پیمان بغداد بود. پیمان بغداد یک مقدمه، هشت ماده و ۲ ضمیمه داشت. هدف پیمان تضمین دفاع و امنیت منطقه خاورمیانه‌ اعلام شده بود. همچنین در مقدمه آن با استناد به ماده ۵۱ منشور سازمان ملل متحد تصریح شده بود که طرفین متعاهدین به منظور حفظ امنیت خود و برای تأمین خوشبختی و رفاه اجتماعی ملت های خویش با یکدیگر همکاری خواهند کرد.

 البته باید خاطر نشان کرد که پیمان بغداد در ۲۳ تیر ۱۳۳۷ خورشیدی پس از کودتای عبدالکریم قاسم در عراق ضربه اساسی دید. قاسم که یک نظامی چپگرا بود به این پیمان روی خوش نشان نداد در نتیجه مرکزیت پیمان به آنکارا انتقال یافت و از این پس این پیمان با نام «سنتو» به کار خود ادامه داد. هرچند امضای این پیمان با مخالفت‌های شدیدی در ایران روبه رو شد اما دولت به اعتراضات مردمی توجهی نکرد و پیمان سنتو را به رسمیت شناخت. بدین ترتیب این سازمان  با شرکت ایران، ترکیه، پاکستان و انگلیس  از ۱۳۳۸ خورشیدی در آنکارا فعالیت خود را آغاز کرد.

 

 

نقش آمریکا در تشکیل پیمان سنتو

در پیمان بغداد و سنتو، آمریکا به عنوان ناظر در جلسات آن شرکت می کرد و در واقع عضو اصلی آن نبود اما در تمامی تصمیمات این پیمان دخالت داشت، بنابراین شکل‌گیری این پیمان از ابتکارات دولت آمریکا به ویژه «جان فوستر دالس» وزیر امور خارجه آن کشور بود که می‌خواست یک سازمان دفاعی قوی در خاورمیانه به وجود آورد تا از گسترش نفوذ شوروی در این منطقه جلوگیری کند و سنگرهای دفاعی غرب را تکمیل کند اما دولت آمریکا ترجیح داد که خود عضویت این پیمان را نپذیرد تا موجبات تحریک دولت شوروی را فراهم نکند و دوستی اعراب خاورمیانه را نیز از دست ندهد. از این رو آمریکا تا پایان عمر سنتو عضویت در این پیمان را نپذیرفت اما با معاهدات نظامی ۲ جانبه با هر سه کشور ایران، ترکیه و پاکستان عملاً نفوذ خود را در این سازمان حفظ کرد. بدین ترتیب پیمان سنتو، حلقه مرکزی سیستم نظامی غرب علیه شوروی سابق بود و پیمان‌های ناتو در غرب و سیتو در خاور دور را به یکدیگر متصل می کرد. علت اطلاق «سنتو» به این سازمان، آن بود که این تشکل میان قلمرو پیمان «سیتو» در شرق و قلمرو پیمان «ناتو» در غرب قرار گرفته بود. سنتو که در وسط مرکز این ۲ پیمان قرار داشت از یک طرف با عضویت ترکیه به ناتو پیوند داشت و از جهت دیگر با عضویت پاکستان با «سیتو» مرتبط بود.

 جورج کنان سفیر آمریکا در ۱۹۴۷ میلادی در مقاله‌ای به دولت آمریکا پیشنهاد کرد، برای مقابله با خطر توسعه طلبی شوروی، سیاست سد نفوذ را به دور شوروی به مرحله اجرا گذارد تا با گذشت زمان، نظام شوروی فروپاشد. پیمان‌های ناتو، سیتو و سنتو برپایه این راهکار به وجود آمدند اما پس از فروپاشی بلوک شرق این سازمان فلسفه وجودی خود را از دست داد.

 

 

در این میان، آمریکا به بهانه اجرای مفاد این قرارداد، توانسته بود با گسیل نظامیان خود به داخل نیروهای مسلح ایران، این کشور را به پایگاه دیده بانی در جهت اهداف خود تبدیل کند در حقیقت آیین نامه ای که برای پیمان سنتو تدوین شده بود، دربرگیرنده نظریات آمریکا بود و شامل همکاریی های اقتصادی، سیاسی، نظامی و اطلاعاتی می شد. اتصال راه آهن ایران به ترکیه نیز در همین ارتباط بود. یکی از موارد آیین نامه پیمان سنتو لزوم تشکیل کمیته ای به نام کمیته مبارزه با خرابکاری بود که در حقیقت دستورالعمل برای سرکوب هر حرکت ضد استعماری به شمار می رفت، این کمیته نقش عمده‌ای در سرکوب مبارزات مردمی ایفا می‌کرد، برای نمونه در ۱۳۵۰ خورشیدی کمیته مشترک ضد خرابکاری با حضور نماینده آمریکا در سنتو و با مشارکت نمایندگان ارتش، ژاندارمری، شهربانی و ساواک به منظور سرکوب مبارزات مردمی ایجاد شد.

همچنین موقعیت استراتژیک ایران و تسلط این کشور بر خلیج فارس و تنگه هرمز که گلوله این منطقه و تنها راه صدور نفت از خلیج فارس به شمار می رفت بر اهمیت سنتو افزوده بود. به همین دلیل ایران به عنوان یکی از ارکان اصلی قدرت آمریکا در منطقه در آمده و با پذیرش وظیفه ژاندارمی، قدرت برتر منطقه شده بود. بنابراین به بهانه اجرای مفاد قراردادهای مربوط به سنتو، آمریکا توانسته بود با گسیل نظامیان خود به داخل نیروهای مسلح ایران این کشور را به پایگاه دیده بانی و جاسوسی خود علیه شوروی سابق درآورد و در زمان های لازم از ارتش ایران در جهت پیشبرد اهداف مختلف خود در گوشه و کنار جهان استفاده کند. از دیگر اهداف عمده آمریکا و دیگر کشورهای غربی از انعقاد پیمان سنتو این بود که بتوانند چاه های نفت منطقه را تحت کنترل خود داشته و از گذرگاه های دریایی مانند تنگه هرمز و همچنین راه های زمینی از جمله مسیر ایران، ترکیه اروپا به نفع خود استفاده کنند. بنابراین این پیمان و فعالیت گروه های مختلف آن تنها در راستای اهداف استعماری دولت های خارجی قرار داشت و در عمل ضامن استقلال و تمامیت ایران نبود. فریدون سنجر یکی از نمایندگان ایران درباره این پیمان در خاطرات خود می‌نویسد: در همان هفته اول ورودم به ستاد نظامی پیمان در بغداد متوجه شدم که این پیمان قبل از هر چیز و بیش از هر چیز، یک سازمان سیاسی تبلیغاتی است و کار آن بیشتر تشکیل کنفرانس ها و شوراهای ماهیانه و ۶ ماهه و سالیانه با عکس و تفضیلات و برگزاری میهمانی های شبانه و کوکتل پارتی ها است. البته برای خالی نبودن عریضه یکی دو سه پرونده به نام طرح هم تهیه شده بود که بیشتر شامل اطلاعاتی ناقص از قدرت نظامی و گسترش نیروهای سه گانه شوروی بود. غیر از اینها پرونده به درد بخوری که به عنوان طرح دفاعی شود آن را روی نقشه پیاده کرد، ارایه نمی‌کرد و معلوم نبود که نیروهای عضو پیمان روی کدام خط دفاعی گسترش پیدا می‌کنند و عملیات خود را به چه ترتیب با هم هماهنگ خواهند کرد. حتی از نظر تعیین یک خط دفاعی کلی هم از ابتدا اختلافات شدید وجود داشت.  

 

 

واکنش ایرانیان در مقابل منعقد شدن پیمان سنتو

در میان مردم ایران این پیمان با توجه به مبارزاتی که در خلال جریان نهضت ملی نفت علیه انگلیس انجام شده بود، چندان خوشایند نبود. آزادیخواهان و وطن پرستان این اقدام را مورد نکوهش قرار دادند و ایرانیان همواره خشم خود را از ایجاد چنین اتحادیه هایی که منابع و تمامیت ارضی کشور را در اختیار بیگانگان قرار می داد، ابراز می داشتند از این میان نواب صفوی و جمعیت فدائیان اسلام بودند که بلافاصله در مقابل این اقدام عکس العمل نشان دادند و نقشه قتل حسین علاء نخست وزیر وقت را پی ریزی کردند. بدین ترتیب یکی از اعضای فدائیان اسلام به نام مظفر علی ذوالقدر مامور اجرای این نقشه شد و در ۲۵ آبان ۱۳۳۴ خورشیدی هنگامی که حسین علاء در مسجد شاه در مجلس ترحیم سید مصطفی کاشانی نماینده مجلس و فرزند آیت الله کاشانی حضور یافت، مورد سوء قصد قرار گرفت اما گلوله از لوله اسلحه خارج نشد و ضارب با دسته اسلحه محکم بر سر علاء کوبید و حسین علاء را به سختی از ناحیه سر مجروح ساخت.

حسین علاء فردای آن روز در حالی که سرش باند پیچی بود، برای شرکت در کنفرانس پیمان بغداد عازم عراق شد. فرماندار نظامی تهران همان روز دستور پیگیری فدائیان اسلام را صادر کرد و در یکم آذر ۱۳۳۴ خورشیدی سید مجتبی نواب صفوی رهبر جمعیت فدائیان اسلام و اعضای اصلی آن از طرف ماموران فرماندار نظامی بازداشت و به اعدام محکوم شد. قبل از بازداشت نواب صفوی، وی در اعلامیه شدید اللحنی اعلام کرد که مصلحت مسلمانان دنیا پیوستن به هیچ یک از ۲ بلوک نظامی جهان و پیمان های دفاعی نیست و آنها باید برای حفظ تعادل نیروهای دنیا و استقرار صلح و امنیت، یک اتحادیه دفاعی و نظامی مستقلی تشکیل دهند. همچنین به  دنبال این جریان آیت الله کاشانی، مظفر بقایی، علی زهری، حسین مکی و عبدالقدیر به اتهام شرکت در ترور رزم‌آرا بازداشت شدند. اندکی بعد رژیم به دلیل بحرانی بودن اوضاع؛ آیت الله کاشانی، بقایی و دیگر بازداشت شدگان را آزاد کرد، بنابراین پیوستن به این پیمان با خشم مردم و روحانیت همراه بود و با برپایی مجالس بسیار و انتشار بیانیه هایی آشکار شد. سرانجام ضربه آخر را به این پیمان انقلاب اسلامی زد و در واقع پیروزی انقلاب سبب شد که جمهوری اسلامی با اتخاذ سیاست مستقل و با تکیه بر سیاست نه شرقی - نه غربی بی درنگ خود را از پیمان سنتو کنار بکشد.

 

 

لغو قرارداد سنتو با روی کار آمدن انقلاب اسلامی

پس از پیروزی انقلاب اسلامی وزارت امور خارجه ایران در اطلاعیه‌ای قرارداد «سنتو» را قراردادی نظیر پیمان سعدآباد دانست و تأکید کرد این پیمان تنها متضمن منافع ابرقدرت ها بوده است. دولت ایران با این اطلاعیه، خروج رسمی ایران از پیمان سنتو را اعلام کرد. متن اطلاعیه به این شرح انتشار یافت: «وزارت امور خارجه دولت موقت انقلاب اسلامی علی‌الاصول قرارداد سنتو را قراردادی نظیر و شبیه پیمان سعدآباد می‌داند. بر همگان پوشیده نیست که پیمان سعدآباد در زمان خود ثابت کرد که تنها حافظ منافع امپراتوری‌هایی که قصدی جز استعمار و استثمار مردمان منطقه و منافع سرزمین آنان را داشته‌اند، نبوده است. تاریخ ثابت کرد، هنگامی که پیمان سعدآباد می‌توانست گامی برای صیانت دول متحد داشته باشد، خاموش و ساکت ماند و جهانیان دیدند که بر کشورهای متحد پیمان سعدآباد چه گذشت. پیمان سنتو نیز که در زمان خود با همان مقاصد و نظرات تعبیه شده است، ثابت کرد که این پیمان نتوانسته است تضمینی مؤثر و قابل اتکا و اعتماد برای کشورهای هم عضو منطقه دربر داشته باشد و تنها مانند پیمان سعدآباد متضمن منافع ابرقدرت ها بوده است از همین روست که وزارت امور خارجه دولت ایران نمی‌تواند متعهد مفاد قراردادی باقی بماند که منافع مردم ایران و هم‌پیمانان او را حفظ و حمایت نمی‌کند و برخلاف در جهتی قرار دارد که به زیان و ضرر این منطقه است. هم‌پیمان گرامی، پاکستان، نیز عقایدی مشابه و نظیر همین فکر را ابراز می‌دارد و بر این عقیده استوار است که مفاد پیمان مرکزی سنتو نتوانسته است، مشکلاتی را که برای پاکستان از زمان استقلال این کشور پیش آمده است حل نماید و بلکه خطرات بین‌المللی بزرگی متوجه آن کرده است، ولی برعکس دولت موقت انقلاب اسلامی ایران برای پیشبرد همکاری های اقتصادی و اجتماعی با دیگر متعهدان «پیمان عمران منطقه‌ای» خواهد ایستاد و از همکاری و اشتراک مساعی در امور اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی با احتراز از هر نوع مداخله‌جویی ابرقدرت ها در آن کوشا خواهد بود و از این فکر نیز پافراتر نهاده، دست به سوی دیگر کشورهای همجوار منطقه دراز می‌کند و از آنان صمیمانه دعوت می‌کند که در این همکاری اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی متعهد و همگام شوند. دولت انقلابی ایران اعتقاد دارد که باید هر چه بیشتر در گسترش این همکاری اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی گام بردارد و صمیمانه اعتقاد و رجاء واثق دارد که در این راه بیشتر می‌تواند به صلح منطقه و حفظ تبادل بین‌المللی کمک کند.»

بدین ترتیب در پنجم فروردین ۱۳۵۸خورشیدی سخنگوی دولت موقت به طور رسمی خروج ایران از پیمان سنتو را اعلام کرد. این مجموعه که تأمین کننده منافع آمریکا در بُعد سیاسی و امنیتی در منطقه بود فرو پاشید و به جای آن، سازمان همکاری‌های اقتصادی "اکو" در راستای منافع کشورهای منطقه شکل گرفت.

پیش از خروج ایران از این پیمان، پاکستان در۱۳۵۰ خورشیدی با انتقاد از عدم حمایت سنتو از مواضع اسلام‌آباد در برابر تعرضات هند از آن جدا شد و سرانجام با سرنگونی رژیم محمدرضا پهلوی و خروج ایران از پیمان سنتو، این پیمان عملاً از هم پاشید.

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه