هراس و واهمه خلفای عباسی از مبارزات فرهنگی امام جواد (ع)

هراس و واهمه خلفای عباسی از مبارزات فرهنگی امام جواد (ع)

خلفای عباسی همواره از پیشرفت معنوی و نفوذ باطنی امام محمدتقی(ع) و گسترش تشیع در میان مردم احساس خطر می‌کردند، بدین جهت ایشان را زیر نظر قرار دادند اما این شخصیت والا در هنگامه بروز شبهات و دشمنی آنها برای تضعیف جایگاه رفیع شیعه با شمشیر علم خود از دین محافظت کرد و نگذاشت آنها به خواسته خود دست یابند.

محمد بن علی بن موسی ملقب به جواد، نهمین پیشوای شیعیان، مدت ۱۷ سال امامت شیعیان را بر عهده داشت و در روزگار ۲ خلیفه ستمگر عباسی به نام های مأمون و معتصم زندگی می کرد و به احیا و حفظ ارزش ها و آموزه های اسلامی پرداخت.

 

دیدگاه امام رضا(ع) در خصوص شرط سن برای امامت

بعد از شهادت امام رضا(ع) در ۲۰۳ هجری، شیعیان به علت این که تنها فرزند ایشان، امام جواد(ع) بیش از هشت سال نداشت در نگرانی و اضطراب عمیقی فرو رفتند در حقیقت با این که مناصب الهی وابسته به سن خاص نیست و خداوند مقام نبوّت را در کودکی به برخی از پیامبران اعطا کرده اما با این حال امامت پیشوای نهم و مقام علمی او نه تنها از طرف مخالفان مورد تردید جدّی واقع شد، بلکه افراد عادّی از شیعیان و شماری از بزرگان و علمای شیعه نیز در این مساله مناقشه داشتند و در واقع این قضیّه به صورت یک معضل اعتقادی درآمده بود. ابن رستم طبری از دانشمندان سده چهارم می نویسد: زمانی که سن امام جواد(ع) به ۶ سال و چند ماه رسید، مأمون پدرش امام رضا(ع) را به شهادت رساند و شیعیان در حیرت و سرگردانی فرو رفتند و در میان مردم اختلاف نظر پدید آمد و سن ابوجعفر را کم شمردند و شیعیان در سایر شهرها متحیّر شدند.

این مشکل برای شیعیان که مهمترین رکن ایمان را اطاعت از امام معصوم دانسته و در مسایل و مشکلات فقهی و دینی خود به وی رجوع می ‌کردند از اهمّیت بسیار برخوردار بود و نمی‌ توانست همچنان لا ینحل بماند. بدین ترتیب علّت پیدایش اختلاف میان شیعیان همین بود که آنها بلوغ را یکی از شرایط امامت می‌دانستند، امام امام رضا(ع) با آوردن دلایلی، شرط بلوغ برای امامت را رد کردند. برخی از این دلایل عبارت بود از: نبوّت حضرت عیسی(ع) در دوران شیرخوارگی، جانشینی حضرت سلیمان هنگامی که هنوز کودکی بیش نبود و نبوت یحیی بن زکریّا (ع) در کودکی. بدین ترتیب شیعیان امامی از یک طرف امامت را از جنبه الهی آن می‌نگریستند و به همین دلیل کمی سنّ امام هرگز نمی ‌توانست در عقیده آنها خللی وارد آورد اما از طرف دیگر آنچه اهمیت داشت، بروز این وجهه الهی بود که می‌ بایست در علم و دانش امامان (ع) باشد. در واقع امامان، پاسخگوی تمام پرسش ها و ابهامات شیعیان بودند. از این رو آنان درباره تمامی امامان این اصل را رعایت کرده و آنان را در مقابل انواع پرسش ها قرار می‌ دادند و تنها موقعی که احساس می‌ کردند آنان به خوبی از عهده پاسخ گویی به این سؤالات بر می‌ آیند با وجود نص به امامتشان از طرف شیعیان به عنوان امام معصوم شناخته می ‌شدند. با توجه به سنّ کم امام جواد(ع) این آزمایش از طرف شیعیان درباره آن حضرت ضرورت بیشتری پیدا می‌کرد. بر این اساس، در مواقع و فرصت های مختلف، آزمایشاتی را درباره ایشان به عمل آورده و پس از آن، اکثریت قریب به اتفاق، امامت او را پذیرفتند.

 

فضای سیاسی و اجتماعی زمانه امام جواد(ع)

امام جواد(ع) در دوره ای امامت خویش را آغاز کرد که با وجود اقتدار شیعیان، عرصه سیاسی و اجتماعی جامعه گرفتار چالش های عمیق عقیدتی و درگیری های مختلف شده بود. دوران امامت آن حضرت با خلافت ۲ تَن از خلفای ستمگر عباسی مأمون و معتصم مقارن بود. مأمون به دلیل این که با قتل امام رضا(ع) دچار بدنامی و تزلزل شده بود و از پیشرفت معنوی و نفوذ باطنی امامان معصوم و گسترش فضایل آنها در میان مردم هراس داشت، کوشید ابن الرضا را تحت مراقبت خاص خویش قرار دهد و هم چنین به دلیل قدرت شیعیان در آن روزگار تمام سعی خود را بر آرام نگه داشتن اوضاع انجام داد، بدین ترتیب به منظور دست یابی به چنین هدفی ناچار شد، آن حضرت را مانند پدرش امام رضا(ع) در قدرت نگه دارد و نخستین کاری که کرد، دخترش به نام ام الفضل را به عقد امام جواد (ع) درآورد تا مراقبی دایمی و از درون خانه بر امام گمارده باشد، رنج های دایمی که امام جواد (ع) از ناحیه این مأمور خانگی برده است در تاریخ معروف است.

بعد از مدتی امام(ع) ولایتعهدی مامون را ناچاراً قبول کرد، مشروط بر این که هرگز در کاری دخالت نکند و این امر مشروع بودن حکومت خلیفه را با سؤال روبه رو می کرد. امام جواد(ع) با گذاشتن شروطی مبنی بر دخالت نکردن در امور، عملاً ناچار شدن خود را به پذیرش ولایتعهدی به نمایش گذاشت و نقشه خلیفه را که با این هدف درصدد کسب مشروعیّت بود، ناکام گذاشت.

 

 

مناظرات و بحث های علمی امام جواد(ع)

همچنین مسأله دیگری که در این مقطع حسّاس شیعیان را تهدید می کرد، قدرت گرفتن و پیشرفت «مذهب معتزله» بود. مکتب اعتزال در آن زمان رواج و رونق بسیاری گرفته بود و حکومت وقت از طرفداران آن بسیار حمایت می کرد. آنان دستورات و مطالب دینی را به عقل خویش عرضه می کردند و آن چه را که عقلشان صریحاً تأیید می کرد، می پذیرفتند و بقیّه را انکار می کردند و چون نیل به مقام امامت در سنین خردسالی با عقل ظاهر بینشان سازگار نبود، پرسش های دشوار و پیچیده ای را مطرح می کردند تا به پندار خویش حضرت جواد(ع) را در میدان رقابت علمی و سیاسی شکست دهند در حقیقت یکی از دلایل بالا گرفتن مناظرات و بحث های علمی در زمان امام نهم(ع) این بود که امام جواد(ع) در سن بسیار کم به امامت رسید، از این رو دشمنان امام(ع) برای ایجاد شک، شبهه و پایین آوردن محبوبیت و جایگاه ایشان مناظرات علمی متعددی را با حضور مفتی ها و علمای آن زمان برگزار می‌کردند. یکی از مشهورترین این مناظرات، مباحثه «یحیی ابن اکثم» از محبوب ترین عالمان اهل سنت به مامون بود. ابن اکثم که جایگاه بسیار بالایی در حکومت مامون از نظر علمی و سیاسی داشت، تمام تلاش خود را برای به چالش کشیدن امام جواد(ع) به کار بست و در مناظره خود یکی از مسایل مهم میان شیعه و سنی را مطرح کرد تا مجلس را به آشوب بکشاند امّا آن امام(ع) با پاسخ های قاطع و استدلال‌های محکم از این مناظره ها سربلند بیرون آمد و هرگونه تردید درباره امامت خویش را از میان برد و اصل امامت را تثبیت کرد و نشان داد که برخورداری از منصب الهی در خردسالی هیچ مشکلی ندارد.

بدین ترتیب باید گفت که مامون خلیفه عباسی برای کسب پیروزی نهایی و قطعی بر اندیشه شیعه بسیار کوشید و هدف نهایی وی از تشکیل مناظره با امامان شیعه، شکست ایشان و در نهایت سقوط مذهب تشیّع بود، زیرا او می خواست برای همیشه ستاره تشیّع افول کند و بزرگ ترین مانع در برابر حاکمان غاصب و ستمگر از میان برداشته شود اما در چنین عصری امام محمد تقی(ع) قاطعانه و با اقتدار الهی تمام در برابر انحرافات، مسامحه ها، توهین ها و دیگر مکرهای خلفای باطل ایستاد و از حقانیّت دین اسلام و شیعیان دفاع کرد. همچنین امام نهم(ع) با وجود مکرها و ترفندهای مامون، بیشترین تلاش را در تحکیم و گسترش تشیع، تقویت فرهنگ شیعی و تربیت شاگردان خویش انجام داد و به همین جهت نفوذ تشیع در آن عصر، بسیار چشمگیر شد و امام جواد(ع) در تمام نقاط جهان اسلام، نمایندگانی داشت. در واقع اهتمام امام(ع) به ایجاد فضای علمی و فرهنگی جهت گسترش معرفت شیعیان، مهم ترین دلیل استقرار شیعه در آن زمان بود چراکه بنابر اقتضائات سیاسی و اجتماعی بیش از هر چیز مبارزات فرهنگی و آموزش مردم در اولویت قرار داشت و مبارزات مسلحانه که در اعصار گذشته برای اشاعه و حفظ قدرت به کار گرفته می شد در این زمان کارساز نبود.

 

تربیت شاگردان

پیشوای نهم شیعیان(ع) با توجه به این که در جوانی به شهادت رسید در عمر کوتاه و با برکت خویش علاوه بر انجام وظایف سنگین رهبری امّت به تربیت شاگردانی پرداخت که بتوانند پیام آسمانی خاندان نبوّت و امامت را به نسل بعدی منتقل سازند. دانشمندان علم رجال تعداد اصحاب و شاگردان امام محمد تقی(ع) را ۱۱۰ تَن ذکر کرده اند. ۲۶ تَن از آنان مجموعاً ۷۸ اثر نوشته اند که یکی از آنان «علی بن مهزیار» است با تألیف ۳۵ اثر، دیگری محمد بن عبداللّه بن مهران است که دارای هفت اثر است و سومی معاویه بن حکیم که هفت اثر را خلق کرد. یکی از اصحاب امام جواد(ع) حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) محسوب می شود که مقدار قابل توجهی حدیث از امام نقل کرده است. همچنین باید گفت که روایت کنندگان از امام جواد(ع) منحصر به راویان و محدّثان شیعه نیست، بلکه محدّثان و دانشمندان اهل تسنّن مانند خطیب بغدادی، ابوبکر احمد بن ثابت و ابواسحاق ثعلبی نیز معارف و حقایقی از اسلام را از آن حضرت نقل کرده اند.

 

برخی از ویژگی های برجسته امام جواد (ع)

باب الحوائج در مقابل سختی ها و مشکلات روزگار صبر و بردباری عجیبی داشت و هیچ گاه برآشفته و مضطرب نمی شد بلکه با اتکا بر خدای متعال صبر و تحمل را پیشه می کرد. در روایتی که در کتاب تحف العقول آمده است، مردی از حضرت جواد(ع) تقاضا کرد که وی را سفارشی کند. امام فرمود: آیا اگر موعظه کنم، آن را پذیرفته و عمل می کنی؟ گفت: بلی. امام فرمود: توَسدِ الصبرَ، وَاعْتَنِقِ الفَقر. صبر را تکیه گاه و پشتوانه خود قرار داده، در رویارویی با فقر و ناکامی آن را در آغوش بگیر.

امام جواد(ع) در مقابل دشمنان از حق و دین دفاع می کرد. موضع گیری های منطقی و شایسته امام توام با صبر و بردباری بود. ستم هایی که حاکمان مستبد داشتند با صبر استقامت کرده و در برابر خلفای وقت روشنگری می کردند.

همچنین جواد الائمه(ع) در دوره ۲۵ ساله حیات خویش با وجود اینکه همیشه مورد سوءظن و تهمت بود اما با مردم طوری رفتار می کرد که همگان جذب سخنان و گفتار ایشان می شدند، ایشان همواره در میان دانشمندان آن زمان از محبوبیت خاصی برخوردار بود. در حدیثی از امام جواد(ع) نقل است که؛ «سه چیز باعث جذب قلوب و جذب دل ها می شود؛ نخست انصاف در معاشرت، دومین عامل همدلی با مردم، سومین عامل ارتباط و معاشرات با دیگران است.» از میان لقب های امام جواد(ع) ۲ لقب «التقی و الجواد» مشهورترین آنها است که دلیل بر این دارد که ایشان در دوران نوجوانی و دوره پذیرش مسوولیت امامت جوان در هنگام شهادت به صفت پارسایی آراسته بودند و خدمت ‌رسانی و سخاوتمندی نسبت به مردم و اطرافیان کار همیشگی ایشان بوده است. بخشندگی بی شمار ایشان به مردم، سبب شد که آن حضرت ملقب به «جواد» به معنای بسیار بخشنده مشهور شود، وی همواره با دقت و توجه خاصی وضعیت نزدیکان و مستمندان را پیگیری می کرد. عمده میراث های به جا مانده از امام نهم (ع) را می توان سخنان گوهربار ایشان برشمرد. پیروی از راه و سیره این امام همام(ع) می تواند، شاخصه و الگوی خوبی برای همه مردم و اهل علم باشد.

سرانجام زندگی پربرکت امام جواد با نقشه معتصم، حاکم ستمگر عباسی و دخالت مستقیم ام‌فضل همسر آن حضرت در ۲۲۰هجری پایان یافت و در کنار قبر جدّ بزرگوارش امام موسی کاظم،(ع) در کاظمین به خاک سپرده شد.

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه