آیت‌الله طالقانی؛ همگام با احزاب سیاسی در راه مبارزه

آیت‌الله طالقانی؛ همگام با احزاب سیاسی در راه مبارزه

آیت‌الله سیدمحمود طالقانی از فعالان نهضت ملی‌شدن نفت و از بنیان‌گذاران جبهه ملی دوم و نهضت آزادی محسوب می‌شود که روحیه آزادمنشی و آزادی‌خواهی، او را برآن داشت تا همگام با احزاب سیاسی در راه استقلال و آزادی ملت ایران علیه استبداد و دیکتاتوری تلاش کند.

از آن روزی که اینجانب در این اجتماع چشم گشودم، مردم این سرزمین را زیر تازیانه و چکمه خودخواهان دیدم. هر شامگاهان در خانه منتظر خبری بودیم که امروز چه حوادث تازه‌ای رخ داده و کی دستگیر و تبعید یا کشته شده؟ و چه تصمیمی درباره مردم گرفته‌اند!؟ پدرم که از علمای سرشناس و مجاهد بود، هر روز صبح که از خانه بیرون می‌رفت، اطفال خردسال و مادربیچاره‌مان تا مراجعتش در هراس و اضطراب به سر می‌بردیم. آن روزهای خردسالی را با این مناظر و خوف و هراس و فشار و ناراحتی به سر بردم؛ اینها بخشی از خاطره های آیت‌الله سیدمحمود طالقانی است که درباره وضعیت کشور در اواخر حکومت قاجارها بیان می کند.

 

تولد و زندگی

در یک شب بسیار سرد زمستانی در ۱۵ اسفند ۱۲۸۹ خورشیدی در دهکده‌ گلیرد طالقان، پسری در خانواده ای روحانی به دنیا آمد که نام او را محمود گذاشتند. دوران کودکی خود را در همانجا سپری کرد تا اینکه هنگامی که هفت ساله بود، پدرش به تهران مهاجرت کرد و در خانه‌ای کوچک در محله‌ قنات آباد ساکن شد تا اینکه خود وی به تنهایی در ۱۰ سالگی برای تکمیل علوم دینی به قم و پس از مدتی به نجف رفت تا اینکه از آیت‌الله اصفهانی اجازه‌ اجتهاد گرفت و به ایران بازگشت تا آغازی برای دورانی از زندگی پرفراز ونشیب سیدمحمود طالقانی باشد که مهمترین آنها مبارزه برای براندازی رژیم پهلوی بود که او را با جبهه ملی، نهضت آزادی و دیگر احزاب و گروه ها همراه کرد.

 

در کنار جبهه ملی

نیمه دوم دهه ۲۰ خورشیدی آغازی برای شروع مبارزات ملی مردم ایران بود و آیت الله طالقانی در حالی که به فعالیت های فکری و روشنگری خود برای تحکیم اصول و مبانی اعتقادی جوانان ادامه می داد از نهضت ملی نیز حمایت می کرد اما این همکاری به گونه‌ای نبود که وی خود را زیر چتر حمایتی رهبران نهضت قرار دهد. در صورتی که مبارزات ملی مردم به ملی شدن نفت انجامید اما پس از آن نهضت ملی ایران به ۲ طیف تبدیل شدند؛ یکی ملی گراها به رهبری محمد مصدق و دیگری مذهبی ها که توسط آیت الله کاشانی رهبری می شدند و به اختلاف رسیدند. در این میان آیت‌الله طالقانی تلاش کرد تا تفاهم و همدلی را در میان اعضای نهضت ایجاد کند اما در نهایت نهضت ملی و به دنبال آن دولت ملی مصدق به سبب اختلاف های جناح های پدید آورنده با ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ خورشیدی سرنگون شد و مصدق محاکمه و خانه نشین شد.

 

عضویت در نهضت مقاومت ملی

در شرایط خفقان پس از کودتا، آیت الله طالقانی به فعالیت های فرهنگی و ادامه مبارزات سیاسی خود روی آورد و تلاش کرد تا در فضای پس از کودتا همچنان شعله مقاومت بر ضد استبداد را روشن نگه دارد. در همین زمان عده‌ای از مردان ملی و مذهبی، همانند آیت‌الله سیدرضا زنجانی، آسیدجعفر غروی، یدالله سحابی، مهدی بازرگان، حسین شاه‌حسینی، داریوش فروهر به همراه آیت الله طالقانی نهضت مقاومت ملی را پایه‌گذاری کردند و یک روز بعد از کودتا اطلاعیه نهضت مقاومت را منتشر کردند که در آن از بازاریان خواسته شده بود، بازار تهران را تعطیل کنند. با وجود فشار حکومت نظامی کودتا، بازار تا صدور اعلامیه‌ای دیگر از طرف نهضت مقاومت، باز نشد.

 

 

آیت الله طالقانی عضو کمیته روحانیون کمیته مرکزی نهضت مقاومت شد تا اینکه در شهریور ۱۳۳۳ خورشیدی علی امینی نماینده دولت کودتا، قرارداد کنسرسیوم را درباره نفت جنوب امضا کرد که مورد اعتراض گسترده مخالفان قرار گرفت. نخستین واکنش نامه‌ای با امضای بیش از ۳۵ تن از شخصیت‌های روحانی و دانشگاهی بود که آیت‌الله طالقانی هم در میان آنها بود. در این نامه این قرارداد غیرقانونی و خارج از اراده ملت توصیف شد. واکنش دولت کودتا به این نامه، اخراج ۱۲ تن از استادان دانشگاه تهران بود. در این سال‌ها، طالقانی کوشش‌های فکری خود را افزایش داد و در ۱۳۳۲ خورشیدی کتاب «اسلام و مالکیت در مقایسه با نظام‌های اقتصادی غرب» و در ۱۳۳۴ خورشیدی کتاب «تنبیه‌الامه و تنزیه‌المله یا حکومت از نظر اسلام» تالیف علامه نائینی را با مقدمه و توضیحاتی منتشر کرد.

جبهه ملی در ۱۳۴۱ خورشیدی تلاش کرد، خودش را دوباره بازیابی کند و جلسه کنگره جبهه ملی را تشکیل دهد. این کنگره در نهایت تشکیل شد، مهدی بازرگان و آیت الله طالقانی به عنوان اعضای شورای مرکزی در آن رای آوردند اما خیلی زود و یکبار دیگر اختلاف میان سران اصلی جبهه ملی ایجاد شد تا این جبهه در سراشیبی سقوط قرار گرفته و بستر برای تشکیل نهضت آزادی به عنوان یک حزب مستقل مهیا شود.

عضو نهضت آزادی

همکاری آیت الله طالقانی با جبهه ملی تا اواخر دهه سی ادامه داشت اما در آن زمان ادامه این همکاری ممکن نبود به همین دلیل هم او با همکاری مهدی بازرگان و یدالله سحابی جمعیت مستقلی بنا نهادند که از نظر ایدئولوژی برمبنای مکتب و مذهب تشیع و از نظر سیاسی خواهان مبارزه عمیق تری با رژیم پهلوی بود؛ جمعیتی که به نام نهضت آزادی نامگذاری شد که خود آیت الله طالقانی در خصوص این نهضت می گوید: باید مردانی که محیط آلوده و زبونشان نساخته و غیرت و احساس و مسوولیت در آنها نمرده، دور هم گرد آیند، راه صحیح و اصیل مبارزه علیه فساد و مفسدین جامعه ایرانی را مشخص نمایند. با متانت، دور اندیشی و با خلوص نیت و قلب برای رضای خدا و مردم قدم های قطعی تر و محکم تر بردارند تا راه آزادی و آزاد منشی را برای ملت ایران بگشایند. بحمد الله جمعی که طی سال های سخت ثبات قدم و پاکی نیت را ابراز داشته اند و در برابر تهدید، محرومیت، زجر و زندان خود را نباخته و در تعقیب هدف های ملی برای نجات مملکت کوشیده اند و در این هنگام خطیر به تشکیل نهضت آزادی ایران قیام کرده اند.

وی همچنین در خصوص دلایل تشکیل این نهضت می گوید: پیدایش و تشکیل چنین جمعیتی مانند دیگر احزاب و جمعیت های ملی معلول ضرورت تاریخ و به حسب وظیفه دینی و ملی و برای اثبات کشور و تمرکز نیروهای مردم برای پیشرفت و دفاع از حقوق داخلی و تجاوزات خارجی می باشد، تنها چیزی که با موجودیت آن سازگار نیست، مزاج و طبیعت استبدادی است.
البته آیت‌الله طالقانی در راه مبارزه بسیار عمیق عمل می‌کرد و نمی توان او را آنچنان حزبی دانست و با همه گروه‌های مبارز همکاری می کرد تا آنجا که شیبانی که خود از بنیان گذاران نهضت آزادی بود، می گوید: آیت الله طالقانی از نظر سیاسی و مبارزه خیلی عمیق تر و تندتر از بازرگان و فعالتر و عقیدتی تر بود، البته فعالیت تشکیلاتی نمی کرد و داخل تشکیلات نهضت آزادی هم عمل نمی کرد، یعنی ایشان را نمی توان اصطلاحاً نهضتی دانست.

 

 

نهضت آزادی چهار اصل اصلی داشت. الف) مسلمانیم ب) ایرانی هستیم ج) تابع قانون اساسی هستیم د) مصدقی هستیم. در نهضت آزادی ۲ جناح وجود داشت: جناحی شریعت‌مدار بدون تمایلات سوسیالیستی که بر پایداری برابر رژیم اصرار می‌ورزیدند. بازرگان، طالقانی و سحابی از این دسته بودند. دسته دیگر سوسیالیست‌هایی بودند که تمایل های دین دارانه کمتری داشتند، مانند رحیم عطایی، عباس سمیعی و عباس رادنیا. گروه دوم که هیچ‌گاه عضو جبهه ملی دوم نبود، شروع به انتقاد از جبهه ملی و خط مشی سردرگم آن کرد. این انتقادها باعث دلخوری جبهه ملی شد و آنها شرط حضور نهضت آزادی در این جبهه را خروج این گروه منتقد دانست. این اختلاف ها و مواضع نزدیک به روحانیت نهضت آزادی پس از ماجرای ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ باعث جدایی این حزب از جبهه ملی شد.

در این زمان آیت‌الله طالقانی به دلیل اعتراض به انقلاب سفید دستگیر و زندانی شد تا اینکه در اوایل خرداد ۱۳۴۲ خورشیدی او را آزاد کردند اما بار دیگر در حوادث ۱۵ خرداد همان سال دستگیر شد و پس از مدتی دوباره آزاد شد. پس از آن آیت الله طالقانی دست از مبارزه نکشید و همچنان به دلیل مبارزه با رژیم پهلوی به زندان رفت تا اینکه مدتی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی از زندان آزاد شد و دوره ای جدید اما کوتاه در زندگی او آغاز شد.

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه