لاک پشت درونت را دوست داشته باش!

لاک پشت درونت را دوست داشته باش!

این روزها همه می‌خواهند بدانند چطور سرعت‌شان را کم کنند اما می‌خواهند این کار رو خیلی سریع انجام بدهند!! این دنیایی که در آن زندگی می‌کنیم، دنیایی است که در تغییرات سریع گیر افتاده و وسواس سرعت دارد تا کارهای بیشتری را در زمان کمتری بچپاند. هر لحظه از روز احساس می‌کنی با عقربه‌های ساعت مسابقه گذاشته‌ای.

 ما قبلا شماره می‌گرفتیم، الان از شماره گیر سریع استفاده می‌کنیم. قبلا مطالعه می‌کردیم، الان تندخوانی. قبلا راه می‌رفتیم، الان می‌دویم.
اما این سرعت در زندگی روزمره، خرابی‌هایی را به وجود آورده که نمی‌بینیم اینقدر در فرهنگ سرعت غرق شده‌ایم که هزینه‌هایش در تمام جنبه‌های زندگی‌مان را نمی‌بینیم؛ سلامت‌، رژیم غذایی‌، کار، ارتباطات‌، محیط زیست و اجتماع‌. بعضی اوقات یک زنگ خطر لازم است تا بفهمیم به جای یک زندگی خوب، یک زندگی سریع داریم.
شاید برای شما پیش آمده برای فرزندتان قصه‌ای می‌خوانید و آنقدر این کار را با عجله انجام می دهید که گاهی اوقات حتی از روی یک پاراگراف یا یک صفحه می پرید. زمانی که باید آرام‌ترین، صمیمی‌ترین و لطیف‌ترین زمان روز باشد، تبدیل به نبردی گلادیاتور وار از اراده‌ها شده، برخوردی بین سرعت شما و آرامش و آهستگی فرزندتان.
یک قدم به عقب ‌برگردید،کی به اینجا رسیده ایم؟  آیا ممکن است که آهسته‌تر شویم؟

معمولا اکثر مردم، شهرنشینی، مصرف گرایی، محل کار و تکنولوژی را علت این سرعت می دانند. اما اگر عمیق‌تر فکر کنیم به این نکته می رسیم که زمان دایره‌وار است و در چرخه‌های بزرگ و بی‌عجله حرکت می‌کند و مدام خودش را تجدید می کند. اما ما، زمان را خطی ‌از یک منبع پایان پذیر می دانیم که مدام کم می‌شود یا استفاده‌اش می‌کنی، یا از دستت رفته  و این در ذهن ما معادله‌ای بین زمان و پول ایجاد می‌کند، پس تلاش می کنیم سریع‌تر شویم.
این روزها در تمام دنیا، مردم دارند سعی می کنند آهسته‌تر می‌شوند و فهمیدند اگر در زمان های مناسب آهسته‌تر عمل کنند در همان کار بهتر به نتیجه می رسند؛ در خوردن، در عشق ورزیدن، در ورزش و در کار و در نتیجه بهتر زندگی می‌کنند.
در جنبش آهستگی یاد می گیریم وقتی ما غذای‌مان را با سرعتی معقول آماده کرده، پخته و بخوریم، لذیذتر و سالم‌تر خواهد بود. کشاورزی ارگانیک، حیات دوباره  به بازارهای کشاورزان خواهد داد. سازمان دهی مناسب فضاهای شهری، مردم را تشویق به آهسته تر شدن، بو کردن عطر رز و ارتباط با یکدیگر می کنند.
در پزشکی هم بسیاری مردم از ذهنیت بهبود سریع که در پزشکی سنتی می بینیم رهایی یافته‌اند و میلیون‌ها نفر از آنان به پزشکی‌های جایگزین و مکمل و با اشکال آهسته‌تر و ظریف‌تر مثل طب سوزنی و ماساژ و حتی ریلکسیشن روی آورده اند.
در بیشتر دنیا ساعت کار دارد کم می‌شود، برای مثال در اروپا مردم دریافته‌اند که هر چه کمتر کار کنند کیفیت زندگی‌شان بهتر و بهره‌وری ساعتی‌شان بیشتر می شود و این که می‌شود بدون اعتیاد به کار، یک اقتصاد قوی داشت. امروزه تعدادی از کمپانی‌ها فهمیده اند باید به کارکنانشان اجازه دهند ساعات کمتری کار کنند، یا برای ناهار یا استراحتی کوتاه در اتاقی ساکت فرصت بدهند باید گوشی ها و لپتاپ هایشان را در طول روز کاری یا آخر هفته خاموش کنند تا خودشان را شارژ کنند و مغزشان وارد مرحله تفکر خلاق بشود.
این روزها فقط بزرگسالان نیستند که زیادی کار می کنند. بچه ها هم همین طورند. بچه های امروزه از این همه تکلیف و کلاس خصوصی و کلاس فوق برنامه در خطر فرسودگی هستند و التماس می کنند به والدینشان بگوییم تا کمی آهسته‌تر شوند و از مسابقه سرعت دست بکشند.
تکالیف مدرسه هم بحث دیگری‌ست؛ در تمامی کشورهای توسعه یافته که سال ها به افزایش تکالیف خانه تاکید می‌کردند، ممنوعیت تکالیف در حال شکل گیری است و متوجه شده‌اند که گاهی کار کمتر موثرتر است. برای مثال در اسکاتلند، در یک مدرسه خصوصی سطح بالا، تکلیف برای تمام بچه های زیر ۱۳ سال ممنوع شد، والدین وحشت کردند و گفتند « بچه‌های ما افت می کنند» اما مدیر گفت «بچه ها نیاز دارند در نهایت، کمی آهسته‌تر عمل کنند» در پایان ماه، نتایج امتحانات نشان داد نمرات ریاضی و علوم به طور متوسط ٪۲۰ نسبت به سال قبل پیشرفت داشت. دانش آموز یا دانشجویی که سابقه‌شان پر از کلاس‌های فوق برنامه است اما شور و اشتیاق کافی ندارند، نمی‌توانند خلاقانه فکر کنند، نمی‌دانند چطور رویاپردازی کنند.
پس هرجایی که نگاه می‌کنیم این پیام را می‌بینیم، خیلی وقت‌ها کمتر، موثرتر است و آهسته‌تر بهتر. اما آهسته‌تر شدن خیلی آسان نیست.
ولی چرا آهسته‌تر شدن اینقدر سخت است؟ دلایل مختلفی وجود دارد. یکی اینکه، سرعت لذت بخش است، لذت ترشح آدرنالین، پس سخت‌ است کنارش بگذاریم. یک بعد متافیزیک هم هست؛ ما از سرعت، دیواری می‌سازیم تا از پرسش‌های بزرگتر و عمیق‌تر اجتناب کنیم. ما سرمان را با حواس پرتی‌ها و مشغله‌ها گرم می‌کنیم تا نپرسیم من سالم و خوشحالم؟ بچه‌هایم درست بزرگ می‌شوند؟ و...  و  دلیل مهم‌تر، تابوی فرهنگی‌‎ست که علیه آهسته‌تر شدن ساخته‌ایم. در فرهنگ ما، آهسته کلمه کثیفی است مترادفی برای تنبل و از زیرکار دررو، مترادف کسی که از هدفش عقب نشینی می‌کند، مترادف حماقت است.
هدف جنبش آهستگی، مقابله با این تابو است البته گاهی اوقات آهسته‌تر شدن جوابگو نیست ما کندی بد هم داریم اما ایده جدید و حتی انقلابی جنبش آهستگی این است که کندی خوب هم وجود دارد. کندی خوب، زمان گذاشتن برای خوردن غذا با خانواده بدون تلویزیون است، یا نگاه به مشکل از همه زاویه‌ها برای گرفتن بهترین تصمیم در محیط کار، یا حتی زمان گذاشتن برای آهسته‌تر شدن و چشیدن طعم زندگی.
می توان عاشق سرعت بود و از هیجان مشغله‌ها و ترشح آدرنالین ناشی از این چیزها لذت برد اما یادگرفت که با لاک پشت درونمان نیز در تماس باشیم.
به بیان دیگر برای خودمان بار اضافی نتراشیم. دیگر به اندازه گذشته، نگران صدای چرخهای ارابه زمان که نزدیک می‌شود، نباشیم. به صدای تیک تاک زمان گوش دهیم و مهم‌تر از همه احساس کنیم سالم‌تر، شادتر و کارآمدتر از همیشه‌ایم. اینگونه می شود که احساس می‌کنیم واقعا داریم زندگی می‌کنیم نه اینکه فقط بدویم.

 

برگرفته از متن سخنرانی کارل هونر

خلاصه شده توسط فخری یعقوبی اشرفی


مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه