کتاب از نگاه داستان‌نویس

کتاب از نگاه داستان‌نویس

کتاب از نگاه داستان‌نویس نوشته محمد حنیف و طاهره رضایی، به دنبال دست یافتن به سوال‌هایی از چگونگی و چرایی خلق داستان و بررسی زمینه‌های پژوهش، خلق شخصیت‌ها، فضاسازی، و سیر آفرینش چند داستان برگزیده در جشنوارۀ شهید غنی‌پور و ارائۀ تجربه‌های نویسندگان است.

شاکله اصلی این کتاب چند و چونی پیرامون خلق پنج اثر توسط پنج نویسنده و شیوه‌ها و ظرافت‌های کار ایشان است که این نویسندگان به ترتیب الفبا عبارتند از: رضا امیرخانی با رمان بیوتن؛ محمدرضا بایرامی با رمان پل معلق؛ احمد دهقان با رمان سفر به گرای 270 درجه؛ مجید قیصری با مجموعه داستان گوساله سرگردان و عبدالمجید نجفی با رمان با جام‌های شوکران.

این نویسندگان برای اولین بار رازهایشان را از چگونگی پیدایش شخصیت‌های داستان‌ها و حوادث آثار مورد نظرشان بیان می‌کنند، به گونه‌ای که خواننده در نهایت با منشأ واقعیت و یا خیال در خلق ابعاد این آثار و چرایی این انتخاب‌ها آشنا می‌شود. علاوه بر آن مباحثی نیز پیرامون عادت نوشتن این نویسندگان نیز در این کتاب طرح می‌شود.

خلاقیت به تنهایی در یافتن ایده داستانی نقش ندارد، زیرا بروز اتفاقات خاص و ظهور شخصیت‌های جذاب در زندگی روزمره ممکن است هزاران نفر را به این نتیجه برساند که قرار گرفتن چنان شخصیت‌هایی در چنان موقعیت‌هایی شاهکاری ادبی خواهد ساخت؛ اما از میان آن همه چشمانی که شاهد اتفاقات خاص و شخصیت‌های خاص‌ترند فقط یک نفر ممکن است دست به قلم ببرد.

در بخشی از کتاب از نگاه داستان‌نویس می‌خوانید:

هر نویسنده عادت کاری خاص خود را دارد. این عادت‌ها در زمینه‌های مختلفی چون زمان و مکان نوشتن، ابزار، شرایط لازم آمادگی برای نوشتن، و... ممکن است وجود داشته باشد. عادت‌های شخصی هر نویسنده بر‌ اساس ویژگی‌های خاص او به وجود می‌آید و معلوم نیست کارکرد آن در نویسنده‌ای دیگر یکسان باشد. عادت‌های کلی نویسندگان پنج اثر بررسی‌ شده در این کتاب نیز فقط با هدف آشنایی بیشتر با روحیه نویسندگی ایشان مطرح شده است و به هیچ وجه نمی‌تواند معیاری برای نویسندگی باشد.

رضا امیرخانی درباره این عادت‌ها می‌گوید:
معمولاً ساعت نه می‌آیم و تا حدود ساعت یازده دوازده کارهای باقی‌ مانده‌ام را انجام می‌دهم؛ مثلاً تلفن‌هایی که باید بزنم و گاهی هم سر زدن به اینترنت، روزنامه، و امثال آن. دو سه ساعت برای آن وقت می‌گذارم. بعد، اگر سرحال باشم، چون زمانی مجبور بودم وزن کم کنم و زانوهایم مشکل پیدا کرده بود و باید عمل می‌شد، ناچار بودم قدری ورزش نمایم. راستش را بخواهید، درجا می‌دویدم. در حین درجا دویدن یا فیلم می‌دیدم یا کار دیگری می‌کردم. بعد از آن، شروع به نوشتن می‌نمودم. در روز، دو ‌سه ساعت را صرف نوشتن می‌کردم. برای این دو‌ سه ساعت، باید چهار پنج ساعت گرم می‌شدم؛ بعد از ساعت شش، مثل همه، به گرفتاری‌های خانه می‌رسم.

یادداشت‌های زیادی می‌کنم؛ با ضبط کردن صدا، نت برمی‌دارم. مطالعه هم گاهی قبل از خواب در خانه می‌کنم. اینجا هم در دفتر گاهی مطالعه می‌کنم.

معمولاً وقتی گرسنه ناهار هستم، خیلی خوب می‌نویسم. به همین دلیل، ناهار را به تعویق می‌اندازم. معمولاً بهترین ساعات نوشتنم، بین دو تا پنج الی هفت بعد از ظهر است. گاهی تا هشت هم طول می‌کشد.

معمولاً در ماه فروردین خیلی خوب می‌نویسم چون عید است و بیکاریم. معمولاً ما عیدها مسافرت نمی‌رویم و به دفتر می‌آیم و کار می‌کنم. آن چند روز سرم خیلی خلوت است و معمولاً بسیار خوب می‌نویسم. در غیر این زمان، زمستان‌ها معمولاً بهتر از فصول دیگر می‌نویسم.
فهرست مطالب

مقدمه
1. داستان، نویسنده، و آفرینش خلاق
2. ایده داستانی
3. پژوهش برای داستان
4. طرح داستانی
5. آغاز و پایان داستان
6. شخصیت پردازی
7. نام شخصیت‌ها
8. زمان و مکان داستانی
9. نویسنده و ضمیر ناخودآگاه
10. بازبینی و بازنویسی
11. انتخاب نام داستان
12. عادت های کاری نویسنده
پی‌نوشت‌ها
منابع
پیوست‌ها
نیم‌نگاهی به زندگی و آثار نویسندگان
نمایه نویسندگان
نمایه کتاب‌ها

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه