کتاب در جستجوی فلسطین

کتاب در جستجوی فلسطین

کتاب در جستجوی فلسطین به قلم راجا شهاده و پنی جانسون، که موفق به دریافت جایزه MEMO Palestine Book Award برای بهترین کتاب در فلسطین شده است، تجربه‌های متفاوتی از تبعید را نشان داده و در هر فصل مولفه جدیدی برای به تصویر کشیدن فلسطین ارائه می‌دهد.

نویسندگی در فلسطین اغلب با بسیاری از ایدئولوژی‌ها همراه است. متاسفانه از درون فلسطین نوشته‌های بسیار اندکی وجود دارد اما کتاب در جستجوی فلسطین (Seeking Palestine: new Palestinian writing on exile and home) مجموعه‌ای گسترده‌ از این نوشته‌ها را در اختیار شما قرار می‌دهد. با این حال نتایج بدست آمده نیز، کمتر از میزانی است که بتوان تصوری دقیق از فلسطین به دست آورد.

نویسندگان فلسطینی، در کتاب‌هایشان در جست و جوی تبعید و خانه هستند. حال آنکه زیبایی و دوستی، بخش‌هایی هستند که هرگز تبعید را به عرصه رمان محض نمی‌کاهند اما جنبه سیاسی و تاریخی را از سال 1948 به آوارگی فلسطینی می‌دهند. پنی جانسون (Penny Johnson) که محقق و فعال در مؤسسه مطالعات زنان است و راجا شهاده (Raja Shehadeh)، وکیل و نویسنده یادداشت‌های روزانه اشغال، از جشنواره ادبیات فلسطین که گلچین ادبی ابتدا در آن جا شکل گرفت، الهام گرفته‌اند.

نویسندگان در اینجا وطن و تبعید را واژه نمی‌دانند، و به دنبال تصاویر، باقی مانده‌ها و خاطراتی هستند که مه را از روی تپه‌ها محو سازد. رجا شهاده یک "پرده‌ی باریک" از مه سفید را زمانی مشاهده می‌کند که در سال 2003 به دیدار خرابه‌های بمباران شده‌ی مقطع توسط اسرائیل می‌رود، جایی که در آن زمان بخشی از قلمروی فلسطین بوده است.

در سه دست نوشته‌ی روزانه از یک تبعیدگاه داخلی رجا شهاده به "لایه‌های معنایی" آنچه مشاهده کرده است پی می‌برد و زمانی که می‌فهمد فلسطین/اسرائیل دیگر برای مردمشان مفهوم خانه ندارند شگفت‌زده می‌شود. فلسطین همانطور که از لحاظ سیاسی تحت محاصره است، یک اجبار خاص برای اهالی نواحی دور افتاده‌ی خود دارد که اصرار دارند که خاطره‌سازی برایشان یک عادت شود.

کتاب در جستجوی فلسطین چالش‌هایی که امروزه فلسطینی‌های سرزمین‌های اشغالی با آن رو به رو هستند را به تصویر می‌کشد و نشان می‌دهد که صادق، شوخ طبع، دارای اتهام سیاسی و صمیمی، گلچینی است که از «پالفست» بیرون آمده است یعنی همان جشنواره ادبی فلسطین که بسیاری از نویسندگان از سراسر جهان در آن حضور داشته‌اند.

پنی جانسون محقق مستقلی است که با مؤسسه مطالعات زنان در دانشگاه Birzeit همکاری‌های نزدیکی دارد، او مطالعات زنان را مورد بررسی قرار داده و آن‌ها را ویرایش می‌کند. نوشته‌ها و پژوهش‌ها در فلسطین بر ازدواج‌ها و جنگ‌ها، همسران زندانیان سیاسی و بحث جوانان فلسطینی در مورد ازدواج مناسب و نامناسب تمرکز دارد.

رجا شهاده وکیل و نویسنده اهل رام‌الله فلسطین است. او سازمان پیشگامان حقوق بشر فراجناحی با نام الحق را که به کمیسیون بین المللی حقوقدانان وابسته است را بنیانگذاری کرده و نویسنده چندین کتاب در مورد حقوق بین الملل، حقوق بشر و خاورمیانه است. علاوه بر این شهاده موفق به کسب جایزه Palestinian Walks با کتاب «شکاف در زمان: سفر با عمو عثمانی» و «خاطرات روزانه اشغال» است.

در بخشی از کتاب در جستجوی فلسطین می‌خوانیم:

زمانی که داشتم سعی می‌کردم به کمک یک چنگال و یک سنگ در قوطی را باز کنم روغن بودار ماهی تن بیرون پاشید و همه‌ی لباس و دست‌های من را کثیف کرد. در چنین شرایطی بودم که شنیدم یکی از دخترها از راهرو می‌دود به سمت من و اسمم را صدا می‌زند. وقتی من را دید متوقف شد و گفت: "اوناهاشن! بهتره بدویی بری به خوابگاه. خانم هدایت فرستاده دنبالت. باید بری پیش خانم هند. " ترس بر من چیره شد. به قدری قلبم تند می‌زد که احساس می‌کردم همین حالا از سینه‌ام به بیرون پرت خواهد شد.

من باید از ترس یخ می‌زدم زیرا او گفت: "سوزی، بهتره قبل از اینکه خانم هدایت تو رو اینجا پیدا کنه بیای بیرون."

حرف‌های او کمی مرا آرام کرد. خانم هدایت هنوز نمی‌دانست که من در خوابگاه نیستم و بنابراین در مورد تن ماهی هم چیزی نمی‌دانست. اما آیا درست شنیده بودم که خانم هند می‌خواسته مرا ببیند؟ او هیچ وقت این درخواست را نداشته بود. خانم هند صاحب نوانخانه است و اغلب زمان ندارد که در مورد جزییات زندگی ما کنجکاوی کند. او همیشه به قدری مشغول سفر برای جمع آوری پول برای نوانخانه بود که فکرش را هم نمی‌کردم که روزی بخواهد هیچ یک از ما را ببیند. در حقیقت حتی فکر نمی‌کردم نام مرا بداند.

پرسیدم: "چرا خانم هند میخواد منو ببینه؟ اسممو گفت؟ سوزی؟"

او گفت: "من از کجا بدونم بیشعور؟ من اینجام که جونتو از دست خانم هدایت نجات بدم. اگه یه درصد بفهمه چیکار می‌کردی تو رو می‌کشه و میندازه جلوی الاغا. تو باید به جای این سوالای احمقانه‌ت از من تشکر کنی و بری ببینی خانم هند چیکارت داره. " این‌ها را گفت و رفت.

من آن قوطی تن ماهی باز نشده‌ی درب و داغان را پشت سر او پرتاب کردم. او به نوانخانه بازگشت و من از درهای سیاه فلزی که همیشه در آن ساعت قفل بودند به طبقه‌ی پایین رفتم.

فهرست مطالب
سپاسگزاری
پنی جانسون: مقدمه: نه وطن، نه تبعید را نمی‌توان با واژه بیان کرد
دور همچون قلب من از من: سوزن ابوالهوا
بشارا دومانی: آوازی از حیفا
شریف س. الموسی: غیبت قابل تحمل: یادآوری اردوگاه
لیلا ابولغد: پشت در: تحصیلات سیاسی من و پدرم
ادیانا شبلی: دختران کوچک جنین
صعود امیری: عقده
رجا شهاده: خاطرات روزانه‌ی یک تبعید داخلی: سه ورودی
مرید برقوتی: محمود راننده
رما حمامی: خانه و تبعید در اورشلیم
رعنا برکات: حق انتظار: تبعید، خانه و بازگشت
فادی جوداه: فلسطین به گونه‌ای که هرگز نبوده است: شش شعر و یک مقدمه
جین سعید مکدیسی: فلسطینی شدن
میشا هیلر: پیازها و الماس ها
کارما نابلوسی: تبعید از انقلاب
نویسندگان

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه