کتاب در جست و جوی خویشتن

کتاب در جست و جوی خویشتن


سیده فاطمه پورگیر در کتاب در جست و جوی خویشتن ماجرای پسری را به تصویر می‌کشد که به دنبال کشف هویت واقعی خودش است.

کتاب در جست و جوی خویشتن داستان زندگی فرزند یک خانواده‌ی نیمه ایرانی، نیمه فرانسوی را روایت می‌کند. پسری که به همراه مادر و پدر مسلمانش در پاریس سکونت دارد. پدر خانواده از ابتدا مسلمان نبوده و از روی عشق و علاقه به همسر خود دین اسلام را برگزیده است.

بله در حقیقت شرطی که در گذشته مادر برای ازدواج خود داشت، مسلمان شدن همسرش بود. اما اکنون فرزندش، که قصه از زبان او روایت می‌شود، هنوز این موضوع را نپذیرفته و در تلاش است تا خود هویت واقعی‌اش را کشف کند.

در بخشی از کتاب در جست و جوی خویشتن می‌خوانیم:

برای رفتن آماده بودیم. می‌دانستم قطعاً مادرم در این سفر باز مرا به تماشاخانه‌ای خواهد برد؛ و از این بابت بسیار خوشحال بودم؛ اما حرف‌های مادرم که می‌گفت رویاهایت راجع به بازیگری را باید عوض کنی، مدام در سرم رژه می‌رفت و نمی‌گذاشت راحت باشم.

وقتی رسیدیم به خانۀ مادربزرگم، با خوشحالی مادربزرگم را در آغوش گرفته و دستان پیرش را بوسیدم. پس از گذشت چند ساعت سعی کردم در حیاط بنشینم و فقط به آواز پرندگان گوش کنم. فصل بهار بود و شکوفه‌های درخت خانۀ مادربزرگ، احساسی غیرقابل وصف به من هدیه می‌داد.

عطر بهار نارنج‌ها را که دیگر نگویم!

صبح روز بعد مادرم تصمیم گرفت که به یاد روزهای قدیمی، با مادربزرگم به بازار زیبای شیراز برود. من هم در این فرصت سعی کردم وسایل را در اتاق مرتب بچینیم. چون از قضا مادرم گفته بود قرار است کمی بیشتر ایران بمانیم. شاید حدود دو ماه پدرم هم با عموی مادرم بسیار صمیمی است و هر روز با هم به گلخانه قدیمی سر می‌زنند. وقت ناهار که همه دور هم جمع شدیم مادرم گفت که قرار است شب به پلاتو رفته و تئاتر خوبی را تماشا کنیم. خیلی خوشحال شدم اما باز یادم افتاد که قرار است نصیحتم کند. سری تکان دادم و گفتم بله حتماً می‌رویم.

مادرم سه بلیت تئاتر خریداری کرد و ما ساعت 8 شب به تماشاخانه رفتیم.

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه