کتاب مترونوم در بازیگری: انرژی، زمان و حرکت در بازیگری مدرن

کتاب مترونوم در بازیگری: انرژی، زمان و حرکت در بازیگری مدرن

کتاب مترونوم در بازیگری: انرژی، زمان و حرکت در بازیگری مدرن اثر مهدی ارجمند، به بررسی مواردی مانند بداهه پردازی، انواع شخصیت‌ها، حافظه خلاق و بازی یک نقطه‌ای و چند نقطه‌ای می‌پردازد.

زمان، انرژی و حرکت سه رأس یک مثلث عجیب هستند که به نظر می‌رسد انسان در آن محصور است. همه زندگی ما با مفهوم زمان و زمان سنجی پیوند دارد، جوانی و پیری را با زمان می‌سنجیم و حرکت و پیوستگی را نیز با زمان محک می‌زنیم؛ اما اگر کسی به ما بگوید زمان در اصل یک توهم است و در هستی فقط دو عامل اصلی وجود دارند که نقش تعیین‌ کننده‌ای بازی می‌کنند و نام آن‌ها هم انرژی و حرکت است شاید کمی گیج شویم. در واقع، با به‌ کارگیری این دو نیروست که مفهوم ثانویه‌ی زمان خلق می‌شود. اگر هستی از حرکت بایستد زمان ناپدید می‌شود و اگر انرژی من و شما تمام شود خواهیم مرد؛ اما اگر بپذیریم که انرژی هستی پایان‌ناپذیر است و عالم هیچ‌وقت از حرکت باز نخواهد ایستاد آنگاه دیدگاه ما نسبت به انسان و جهان تغییر خواهد کرد.

در این گفت‌وگو با مهدی ارجمند شما را با ارتباط این سه مفهوم در بازیگری آشنا می‌کنیم. بازیگری به معنای خلق شخصیت در یک فضای سه بعدی که شامل هر سه عنصر زمان حرکت و انرژی است. نقش انرژی در این‌جا بسیار مهم است؛ چون با افزایش یا کاهش آن دو متغیر دیگر تحت تاثیر قرار می‌گیرند. پس انرژی می‌تواند جوهره کار‌ بازیگر در خلق کاراکتر و ارتباط با مخاطبان انبوه باشد.

مترونوم در بازیگری، موضوعی است که در ایران به آن پرداخته نشده و محملی است برای ورود به مباحث حساس و کاملاً فنی بازیگری که در عین حال با آموزه‌های روان‌کاوانه و معنوی این هنر نیز آمیخته شده است. حقیقت آن است که بازیگری همچون هنرهای دیگر در حال تکامل است و خواندن این گفت‌وگو افق‌های نوینی را در ارزیابی جدید شما از هنر نقش‌آفرینی خواهد گشود.

در بخشی از کتاب مترونوم در بازیگری می‌خوانیم:

منظور از کنترل ذهن این است که ذهن بازیگر در محدوده کاراکتر عمل کند، یعنی آن‌چنان بیندیشد که کاراکتر می‌اندیشد. بنابراین، اطلاعاتی که در ذهن دوم هست خیلی مهمه و هرچقدر کمتر ذهن اول در اندیشه و جریان ذهنی ذهن دوم مداخله کند، نتیجه‌ی بهتری در بازی دیده خواهد شد.

کنترل ذهن، یک کار عقلانی‌ست، بنابراین نزد بازیگران عقلانی بیشتر دیده می‌شود. در تقسیم‌بندی‌ای که انجام دادیم معمولاً دو گروه اول در این زمینه موفق‌ترند. آداجیو‌ها و آندانته‌ها. مثلاً شما بازی لارنس الیویه را ببینید، که کاملاً یک بازیگر عقلانی است. یا همین کالین فرث که یک اسکار هم برای سخنرانی پادشاه برد. این‌ها به تعبیری ارباب ذهن‌شان هستند. کاملاً کنترل شده عمل می‌کنند. با توجه مضاعف به محرک‌های محیطی و محرک‌های ذهنی که در ذهن کاراکتر وجود دارد. محرک‌های محیطی باعث می‌ شوند ذهن بازیگر معطوف به جریان درام و سیگنال‌های صحنه باشد شبیه همان دایره‌ی توجهی که استانیسلاوسکی به آن اشاره می‌کرد.

از بازیگران عقلانی دیگر خود دو نیرو است یا از بازیگران ایرانی، امین تارخ، که یک بازیگر آندانته است. در فیلم مجسمه واکنش‌هایی که روی دستش دارد کاملاً کنترل شده است و معلومه که طراحی شده، اگرچه به‌ ظاهر خلق‌الساعه به‌ نظر می‌رسد. آنتونی هاپکینکز هم یک بازیگر کاملاً عقلانی است و روی ذهنش کنترل عجیبی دارد، در همه‌ی فیلم‌هایش. ریچارد گر هم همین‌طور، همچنین جرمی آیرونز وقتی ذهن کنترل شده باشد الگوریتم حرکتی کاراکتر از یک نظم پیروی می‌کند.

فهرست مطالب

مقدمه ناشر
تقسیم‌بندی سه‌گانه
انرژی
حافظه حسی
پالس یا تکانه
سوییچ‌های ذهنی
نوانس
خنثی‌سازی
شاعرانگی
بازیگر/ فیلسوف
بازی یک نقطه‌ای و چند نقطه‌ای
بازی کوانتومی
خرده اعمال یا ساب اکت‌ها
از تیپ تا پرسوناژ
کار با زمان
بازی استیلیزه
برخورد نیروها
کاریزما
حلول
بداهه پردازی
من واقعی و من ساختگی
انرژی کندالینی
کنترل ذهن
انواع شخصیت‌ها
تغییر فیزیک
تغییر مترونوم
ترکیب‌های معکوس
حافظه خلاق
پارتیتور نقش
کشف وجود
نمایه

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه