کتاب تولد معماری (از روندی جامعه شناسانه)

کتاب تولد معماری (از روندی جامعه شناسانه)


کتاب تولد معماری (از روندی جامعه شناسانه) نوشته محمودرضا خیاط‌زاده، به معماری و جامعه، نهیلیسم در معماری و تاریخ آن می‌پردازد.

آنجا که معماری به عنوان شاخه‌ای از تمدن، نهادهای اجتماعی را دگرگون می‌سازد برعکس آن نیز وجود داشته است که نهادهای اجتماعی پاسخ دگرگونی‌های خود را به تحولات معماری برگردانده‌اند. معماری بازتابی از جامعه‌شناسی کشور است و بیهوده نگفته‌ایم اگر جامعه را بازتابی از معماری تصور کنیم.

کتاب تولد معماری اثری است که نقش تحولات اجتماعی در معماری را نشانه می‌رود. موضوعی که اگر تحولات انقلاب‌های اجتماعی از جمله انقلاب صنعتی و نهیلیسم را به کناری گذاریم آنگاه اساس ریشه‌های معماری را بی‌اهمیت جلوه داده‌ و از آن پس هر دستاورد معماری ما قادر خواهد بود به مسیری نامعین و نامتعادل ختم گردد.

این کتاب در پی آن است که دلایل رویدادهای فعلی معماری را در هسته و ریشه اجتماعی آن‌ها جست‌وجو نماید، زیرا بی‌آگاهی معماران در قبال آنچه که می‌آفرینند هزینه‌های سنگینی را به اجتماع و دستاوردهای هنریشان متحمل می‌کند.

سبک‌ها و خود معماری به عنوان رشته‌ای مابین نهادهایی از جامعه و طبقات اجتماعی حائز اهمیت بوده‌ است؛ به تعبیری که سبک‌های اشرافی در معماری در قبال سبک‌های توده‌ای خود می‌تواند عاملی برای شکاف هر چه بیشتر طبقات اجتماعی در یک جامعه قلمداد شود.

این بدان معناست که به مراتبی که توجه معماران و سبک‌ها صرفاً به گسترش و نوین‌سازی سبک‌های اشرافی باشد و در سبک‌های توده‌ای نیز از توسعه و رشد خودداری شود، منجر به توسعه‌ای یک‌جانبه خواهد شد که اساساً امیال توده‌ای را دچار شکاف بیشتر با سبک‌های اشرافی خواهد کرد.

در بخشی از کتاب تولد معماری (از روندی جامعه شناسانه) می‌خوانیم:

تحول، اساساً حس معاصر و سنت‌پرستی و آن‌چه و آن کس که از گذشته چیزهایی را اختیار نموده و به زمان حال و آینده انتقال می‌دهد، امکان هجوآمیزترین شکلک‌هایی را دارد که آدمی و جامعه را به سوی تکرار، بدفهمی و سراشیبی منتقل می‌کند که گاهی این تحولات، پر انرژی‌ترین انرژی‌ها را همچون یک موتور متحرک و جوشان، آدمی را به فراسوی اندیشه‌های غیرممکنی سوق می‌دهد که تنها از افسانه‌ها سر درآورده باشد.

این تحول در معماری و شاخه‌های پیوسته و ممتد آن، در دورترین قسمتش همان سنتی است که آن‌ها را به سوی گذشته سوق داده و قسمت دیگر آن نیز مردان نیرومندی هستند که از تکرار گریزانند.

تحول در معماری، آن‌جایی سکوت می‌کند که بوی سنت به عنوان افسانه‌ای که از هر تحولی بیزار است، قرار گرفته باشد. سیر این تحول در معماری و تکنولوژی‌های پیش رو، نسبت به غرور معماران بسیار اندک بوده است. این سیر تحول تا آن‌جایی است که «پیدایش کشاورزی نخستین نقطه عطف در توسعه اجتماعی انسان، و انقلاب صنعتی دومین پیشرفت بزرگ بوده است و به هر یک از این دو، نه به عنوان رخدادی مجزا و یکباره، بلکه به‌صورت جریانی پیوسته و موجی از تحول که با سرعت معینی در حرکت است، نگریسته می‌شود.»

حس رمانتیکیِ بشریت، تنها به انسان‌های نیرومندی تعلق داشت که از خود چیزی فراتر می‌خواستند. درواقع باوری که هرگز انتهایی در قبال ذهن بشریت نمی‌داشت. همین حس و خیال انسان رمانتیک امکان رشد بشریت و دوری از زندگی کسالت‌باری بود که سنت اطراف آن را با بوی نامطبوعی پر نموده بود. آن‌چه تحول در معماری را به انقلابی بزرگ شبیه کرده، ساخت اَبَرسازه‌ها در آسمان و فضا است و این امر و اموری که اساساً برای عموم غیرقابل تصور می‌نمایند، برای انسانی نیرومند قابل درک و تحقق‌پذیر است.

فهرست مطالب
پیشگفتار
فصل اول: سرآغاز موج‌های اجتماعی
استاندارد کردن (همسان‌سازی)
تخصصی‌کردن
همزمان‌سازی
تراکم
بیشینه‌سازی
تمرکز
فصل دوم: ویژگی‌های روانی و اخلاقی موج‌های اجتماعی
فصل سوم: نهیلیسم در معماری
فصل چهارم: نهیلیسم در معماری ایران
منابع

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه