کتاب کیستی ما، از نگاه روشنفکران ایرانی

کتاب کیستی ما، از نگاه روشنفکران ایرانی

کتاب کیستی ما، از نگاه روشنفکران ایرانی: ب‍ررس‍ی‌ آرا و اف‍ک‍ار ع‍ل‍ی‌ ش‍ری‍ع‍ت‍ی‌، صادق زیباکلام، سید محمد خاتمی، عبدالکریم سروش، سید جواد طباطبایی، داری‍وش‌ ش‍ای‍گ‍ان‌، رض‍ا داوری‌ اردک‍ان‍ی‌ است.

حسین کاجی در این اثر، قصد تبیین و تحلیلى نزدیک به واقع از نظرات جنبش‌هاى روشنفکرى پس از انقلاب را در قبال مسأله «غرب» و پرسش «ما که هستیم؟» داشته، که از «شیوه بررسى موردى» استفاده کرده‌ است.

در میان شیوه‌هاى گوناگونى که براى تبیین و تحلیل جریانات روشنفکرى در یک برهه و دوره وجود دارد روش و شیوه‌اى «بررسى موردى» نام مى‌گیرد. به این معنا که بجاى تأکید بر انواع جریانات و نحله‌هاى روشنفکرى یا بررسى نشریات مختلف روشنفکرى، بر خط‌مشى‌ها و مواضع چند روشنفکر هر جریان و نحله توجه مى‌شود. در این میان، هفت اندیشه‌ورز و محقق در نظر گرفته شده‌اند: دکتر على شریعتى، دکتر داریوش شایگان، دکتر رضا داورى اردکانى، استاد سیّدمحمد خاتمى، دکتر عبدالکریم سروش، دکتر سیّدجواد طباطبایى و دکتر صادق زیباکلام.

انتخاب دکتر شریعتى که پیش از انقلاب هجرت کرده بود البته به جهت زنده بودن اندیشه او در این بیست سال پس از انقلاب در جامعه ایران صورت گرفته است. دیگران را نیز مى‌توان از برجسته‌ترین افرادى دانست که پس از انقلاب در مورد مبحث کیستى ما سخن گفته‌اند و عملکرد و اندیشه‌هاى هر یک، آراى بسیارى از محققان و اندیشمندان دیگر را پوشش مى‌دهد. اندیشه‌هاى افرادى چون: داریوش آشورى و رویکرد بعضى نشریات را مى‌توان زیرمجموعه‌اى از آراى شایگان به حساب آورد و دیدگاه‌هاى روشنفکران دینى چون: محمد مجتهد شبسترى نیز در ذیل اندیشه‌هاى سروش و خاتمى جاى مى‌گیرد. آراى داورى را نیز مى‌توان نشان‌دهنده رویکرد قشر وسیعى از نقادان غرب در جامعه ایران بحساب آورد.

دیدگاه‌هاى سیّدجواد طباطبایى هم که چند سالى است در جامعه فکرى ایران مطرح گشته است حرف و حدیث‌هاى فراوانى با خود به همراه داشته است و حامیان و ناقدان فراوان پیدا کرده است. صادق زیباکلام هم به‌جهت چاپ کتاب ما چگونه ما شدیم؟ انتخاب گشته است. کتابى که از زمان نشر تاکنون بسى حرف و حدیث بر سر آن رفته است. علاوه برآن، در ایران معاصر محققانى به کار فکرى مشغولند که بیشتر همّ و غمّ آن‌ها فهم و نقد مکاتب فلسفى مغرب زمین بوده است و کمتر به تعارض این فرهنگ با فرهنگ ایرانى اشارت دارند و بدین جهت جستارهاى آن‌ها جداى از موضوع این مکتوب قرار مى‌گیرد.

کتاب کیستی ما، در مواجهه فکرى با اندیشه‌هاى این عزیزان سعى آن بوده است تا به تبیین صرف نظرات آن‌ها در قبال پرسش «ما که هستیم؟» و «مسأله غرب» اکتفا نشود و تبیین با تحلیل و فهم با نقد همراه گردد. تبیین و توضیح اندیشه‌ها در این دفتر، شامل بازسازى نظرات این هفت‌اندیشه‌ورز در قبال موضوع «کیستى ما» و مبحث «غرب» بوده‌است و براى رسیدن به این دو منظور به مفاهیمى که آن‌ها در دستگاه فکرى خویش ساخته‌اند و مضامینى که تحت تأثیر این مفاهیم ابراز کرده‌اند و زمینه‌ها و بسترهایى که اندیشه‌هایشان در آن رشد کرده‌است اشارت رفته است. در مقام تحلیل؛ «ارزیابى روشِ مواجهه با غرب و سنّت»، «انسجام و همچنین خلل منطقى آرا»، «سرّ اشتباهات و خلط و خبط‌ها»، «دامنه و حدود و ثغور توصیف کیستى ما» و «معقولیّت و مقدوریّت و مقبولیّت راه‌حل‌ها» بررسى گشته‌اند.

در کتاب کیستی ما، منطق حاکم بر اندیشه‌ها در قیاس با تأثیر ایده‌ها و اندیشه‌ها بر تحولات سیاسى، اجتماعى و فرهنگى رجحان داشته است و هرچند که از تأثیر شرایط گوناگون جامعه ایران بر اندیشه‌ها نیز سخن به میان آمده است اما بیش از پیش، تأکید و اصرار بر منطق درونى این اندیشه‌ها رفته است. اگر این کتاب نشان داده باشد که تا چه اندازه مداقّه و توجه به مبادى و مبانى معرفتى و اجتناب از تناقض و داشتن انسجام منطقى در رسیدن به جواب‌هایى عمیق در قبال پرسش «ما که هستیم؟» و «مسأله غرب» اهمیت دارد و تا کجا مفاهیم مناسب و درخور، در به بار نشستن آرا نقش ایفا مى‌کند رسالت خود را انجام داده است.

روشنفکر اما از آن بابت که محصول جهان جدید - دوران تغییرات بزرگ و سترگ است - نه تنها مى‌باید قواعد و قوانین این تغییرات را دریابد که مى‌بایست با شرایط و موقعیت پیش از این تغییرات نیز آشنا باشد و این امر، به صورت ناگزیر او را به منابع معرفتى دیگر (علاوه بر عقل جدید) یعنى: تاریخ و دین و عرفان متصل مى‌کند و بدین رو، در مورد او صفت ذوجنبتین و چند بعدى بودن را بکار برده‌اند. روشنفکر با این معنا سالکى در جهان جدید است که با چند منبع معرفتى پیوند دارد. علاوه بر آن ویژگى‌هایى چون: طالب حقوق (و نه طالب تکلیف)، جدى گرفتن زندگى (و نه غافل شدن از آن)، نقادى، بها دادن به فردیت که براى بشر جدید و انسان زاده مدرنیسم در نظرگرفته‌اند بیش و پیش از هر انسانى در مورد او سارى و جارى است. با این وجود نمى‌توان نادیده گرفت که مقام و موقعیت روشنفکرى با وجود این مؤلّفه‌ها و بسترهاى مشترک، در مراحل گوناگون تمدن و تفکر مغرب زمین، تغییرات مهمى را به خود دیده است.

اما روشنفکران ما در چه فضایى تنفس مى‌کنند؟ فرهنگ ایرانى-اسلامى ما یک سده‌اى است با فرهنگ مهم و تحول‌زاىِ غرب (مدرنیسم) برخورد کرده است و «دیگرى» را یافته‌است که بسى با مؤلّفه‌هاى فرهنگى خودشان تفاوت و تمایز داشت. ازاین‌رو، این فرهنگ به مانند فرهنگ‌هاى پیرامونى دیگر با سؤال مهم «ما که هستیم؟» روبرو شد و در این میان، روشنفکران ایرانى به عنوان میخچه‌هاى پاى اجتماع خود، بیش از بقیه با این سؤال و ابهام، کلنجار مى‌رفتند.

با این وجود در این صد سال اخیر، شاهد مواجهه‌هاى گوناگون روشنفکران با این پرسش و ابهام هستیم و هریک از ایشان فراخور مشکل‌یابى‌ها و مشکل‌شناسى‌هاى خویش، راهى را در پیش گرفته‌اند اما در همه این مشکل‌شناسى‌ها، کم‌وبیش مى‌توان نشانى از این پرسش «ماکه هستیم؟» را یافت که بنظر مى‌رسد مظهر و تجلى مهمى از مشکل رویارویى ما با تجدد باشد.

فهرست مطالب
پیشگفتار
درآمد
فصل اول: شریعتى؛ روشنفکر چند آرمانى
فصل دوم: شایگان؛ از نقد غرب تا نقد سنّت
فصل سوم: بحران و پایان غرب از نگاه داورى
فصل چهارم: خاتمى؛ اندیشه‌ورزِ کلان‌اندیش
فصل پنجم: سروش و پروژه تبیین نسبت دین و مدرنیسم
فصل ششم: «امتناع اندیشه» و «انحطاط تمدن ایرانى»
فصل هفتم: تبیین عللِ کیستى ما از نگاه زیباکلام
فهرست اعلام
منابع و مراجع

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه