کتاب آتش شوق و داستان‌هایی از زندگی ابوالحسن خرقانی

کتاب آتش شوق و داستان‌هایی از زندگی ابوالحسن خرقانی

 «آتش شوق » نام کتاب داستان‌هایی از ابوالحسن خرقانی عارف قرن چهارم هجری است که به دو زبان فارسی و انگلیسی به چاپ رسید.

کتاب آتش عشق ، برگرفته و گزیده‌ای از داستان های از زندگانی ابوالحسن خرقانی در ۲ جلد با بیست داستان به چاپ رسیده و جلد دوم آن با ۱۰ داستان در ۹۱ صفحه‌ بیان شده است.

جلد دوم کتاب آتش شوق، توسط موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی ضریح آفتاب در سال ۹۸به چاپ رسید .

نویسنده در کتاب پس از مقدمه‌ ای بر زندگی شیخ خرقانی به داستان هایی از وی پرداخته است و به منظور آشنایی دوستداران غیرفارسی ،زبان شیخ با شخصیت اندیشه و رفتار وی در جلد دوم همراه با ترجمه انگلیسی برای معرفی هرچه بیشتر ابوالحسن خرقانی در کشورهای مختلف منتشر شد.

حق در دل دوستان، آتشی پدیدار کرده است از شوق که اگر بیرون آید از عرش تا ثری، همچنان بسوزد که خرقه به آتش وا داری و در دل دوستان آبی پدید کرده است از محبت، که اگر قطرهای بیرون آید همی عالم پر شود،از جمله سخنان شیخ ابوالحسن خرقانی است که دربخش‌های مختلف کتاب آتش شوق آمده است.

۲۰ داستان با مطالعه حکایات چند خطی ابوالحسن خرقانی با زبان ساده و به ضمیمه تصویر برای نوجوانان در جلد اول نوشته شده است، که موضوعات داستان‌ها نیز متفاوت است و از سخاوت و بخشندگی، نماز و نیایش و استفاده از مال حلال گفته است.

جلد دوم کتاب در ابتدای هر داستان نیز سخنی مرتبط با موضوع آن داستان از کتاب نورالعلوم خرقانی انتخاب و ارائه شده است تا مخاطب با نثر این عارف نیز آشنا شود.

قسمتی از کتاب

تاریخ «قومس»، دو چهره شاخص در عرفان را به ما و جهانیان معرفی می کند که یکی از آنها ابوالحسن خرقانی، و دیگری پیر و مراد او «بایزید بسطامی» است. جالب اینجاست که بایزید حدود ۱۳۰ سال پیش از ابوالحسن، در بسطام از دنیا رفته و شیخ ابوالحسن هیچگاه او را ندیده است. با این حال شیخ از جهت فکری و اعتقادی، مشرب عرفانی و سیر و سلوک، شدیدا تحت تاثیر بایزید و روحانیت وی قرار گرفته است.

همجواری و زندگی در یک منطقه، داشتن زبان و لهجه یکسان (لهجه قومس) نیز باعث ایجاد شباهت های بسیار در سخنان و گفتار آن دو شده است. تا آنجا که یکی از پژوهشگران غربی(کریستین تورتل ) آنها را «عارفان دوقلوی خراسان» می نامد. شب جمعه بود. شیخ ابوالحسن بعد از خواندن نماز خفتن، شام مختصری در کنار زن و فرزندانش احمد و ابوالقاسم خورد،سپس نمدی خود را بر تن کرد، چاروقها را پوشید و پیه سوز(چراغ کوچکی از مس یا نقره) را از روی طاقچه برداشت؛ قدری نان در دستمال گذاشت و مشکچه آب روی دوش خود انداخت و به راه افتاد. این برنامه آخر هفته شیخ بود که مدت دوازده سال بی وقفه ادامه پیداکرد و چه چیز باعث می شد که او هفته ای یکبار سه فرسنگ راه در تاریکی شب و پای پیاده طی کند؟ آری شوق زیارت مزار آن مرد خدا بایزید بود که شیخ خرقانی علاقه ،ارادت و باور عمیقی به وی داشت.

درباره نویسنده

زهرا مهاجری نویسنده و استاد دانشگاه که مجموعه هفت جلدی «افسانه‌های ایرانی»، «قصه و قصه‌گویی»، «گل پسته» مجموعه لالایی‌های فارسی، ترجمه کتاب «تخیل در قلمرو قصه‌گویی» از آثار وی در حوزه ادبیات کودک و نوجوانان به چاپ رسیده است.

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه