کتاب کمک به بهبودی معتادان در حال ترک

کتاب کمک به بهبودی معتادان در حال ترک

کتاب کمک به بهبودی معتادان در حال ترک نوشته‌ی حمزه ملکی و یونس کریمی، به بررسی نحوه‌ی دریافت توصیه‌های مستقیم و نکات مهم در مورد این‌ که چطور حدود و مرزهای سالمی را میان خود و عزیز معتادتان تعیین کنید، می‌پردازد.

هرجا که یک معتاد هست، همیشه یک توانمند‌ساز هم هست. معتادی که می‌کوشد تا روابط و عملکرد معقول و بهنجاری در جامعه داشته باشد، نمی‌تواند بی‌آنکه کسی او را یاری دهد، به این هدف دست یابد و اغلب بیش از یک توانمند‌‌ساز نیاز دارد تا بتواند کارش را از پیش ببرد.

اگر این کتاب را برای خواندن انتخاب کرده‌اید، یعنی می‌دانید که مشکلی وجود دارد. وقتی لغت «توانمندسازی» را می‌بیینید، احساس گناه، درد و رنج، هراس و شرمساری همگی به یکباره وجودتان را فرا می‌گیرد.

در زندگی شما کسی هست که شما دوستش دارید. کسی که برایتان بسیار عزیز است اما مشکلی دارد. مشکل اینجاست که فرد معتاد با اعتیادش آرام آرام و شاید نه خیلی آرام خودش را به کشتن می‌دهد؛ و همین، شما را می‌کشد.

شما دچار یک نوع جراحت عاطفی می‌شوید زیرا تمام آن‌چه را که اعتیاد از شما و فرد معتاد گرفته است یا خواهد گرفت را می‌توانید ببینید. اعتیاد شادی، سلامتی، آزادی و روابط سالم را از فرد معتاد می‌ورزد. معتادی که او را خیلی خوب می‌شناسید و می‌توانید تمامی خصوصیات و ویژگی‌های جالب و خوبی را که در او دوست دارید، لیست کنید. اما می‌بیند که دیگر آن فرد گذشته نیست. عوض شده است. گویی دیگر او را نمی‌شناسید. غیر‌قابل پیش‌بینی، دم‌دمی مزاج، انزوا طلب و افسرده شده است. وقتی مصرف می‌کند آدم دیگر‌ی می‌شود. مواد او را عوض کرده است. مواد همه چیز را عوض کرده است.

این اثر یک کتاب دانشگاهی نیست که به مطالعه رفتارهای انسانی بپردازد. که اگر اینطور بود به هیچ عنوان شما را جذب خودش نمی‌کرد. شما ناامید شده‌اید. هرکاری را که بلد بوده‌اید انجام داده‌اید. بارها از دیگران تقاضا‌ی کمک کرده‌اید. زمان و انرژی زیادی را صرف کرده‌اید تا به او که دوستش دارید کمک کنید. اما هیچ کدام فایده‌ای نداشته است. این کتابچه می‌تواند زنگ بیدار‌ی شما باشد اگر بخواهید.

در بخشی از کتاب کمک به بهبودی معتادان در حال ترک می‌خوانید:

از بیرون که نگاه کنید تشخیص رفتارهای توانمند‌ساز خیلی راحت‌تر است تا زمانی که در درون یک رابطه هستید. با خواندن داستان جونیور بسیاری می‌گویند، «او دیگر 57 سال دارد. وقتش است که پدر و مادرش دست از مراقبت او بردارند.» به همین ترتیب، وقتی به رابطه استیو سیندی هم نگاه می‌کنید، می‌بینید که سیندی به وضوح زندگی مبتنی بر مواد استیو را تقویت می‌کرد.

با این همه وقتی پای روابط خودمان به میان می‌آید، اغلب برای هر‌بار که معتاد را در اعتیادش یاری و کمک می‌کنیم، برای خود دلیل داریم. وقتی پدر و مادری اجازه می‌دهند فرزند بالغ آن‌ها با آن‌ها زندگی کند هر چند که می‌دانند او مواد مصرف می‌کند، دلیل‌شان برای خودشان این است: «او جای دیگری را ندارد که برود و من دوست ندارم فرزندم درخیابان بخوابد.» وقتی کس دیگری این‌ کار را می‌کند، به او برچسب «توانمند‌ساز» می‌زنیم. حقیقت این است که اگر می‌خواهیم برای فرزند عزیزمان که در بند اعتیاد است کمک مفیدی باشیم، باید در مورد رفتارهایمان صادق باشیم. توصیه من این است که ذهن و قلب خود را نسبت به این احتمال باز کنید که «کمک» شما ممکن است مشکلات عزیزتان را طولانی‌تر و یا بیشتر کند.

با جدیت و کشیدن یک خط روی ماسه‌ها که «حمایت عادت‌های کشنده و ویرانگر ممنوع»، در واقع به روند تغییر و ایجاد یک زندگی نو سرعت بخشیده‌اند.

اکثر کسانی که معتادی را توانمند می‌کنند، کاملا مطمئن هستند که فقط دارند سعی می‌کنند کمکش کنند. در ذهن خود، بخشی از راه‌حل هستند نه بخشی از مشکل. اما در حقیقت، کمک آن‌ها باعث می‌شود تا معتاد راحت‌تر مسیر خطرناک و کشنده‌ی خود را ادامه دهد. در اینجا انگیزه‌ی درونی بسیاری از ما جهت قطع توانمندسازی عزیز معتادان آورده شده است: اگر ما حمایت‌های مالی و عاطفی خود را قطع کنیم، فردی که دوستش داریم بهتر خرابی‌هایی را که اعتیادش دارد به وجود می‌آورد می‌بیند.

فهرست مطالب
فصل 1: التیام زخم
فصل 2: سوختن حین کمک کردن
فصل 3: چگونه کمک کردن، توانمند کردن می‌شود؟
فصل 4: دستیابی به سلامت
فصل 5: ده راه چاره برای توانمندسازی
فصل 6: وقتی توانمند‌سازی را قطع می‌کنید، چه اتفاقی می‌افتد؟
فصل 7: حفظ قوای درونی

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه