کتاب بازبینی مطلق و مقید در قانون

کتاب بازبینی مطلق و مقید در قانون

کتاب بازبینی مطلق و مقید در قانون نوشته‌ی مهدی کریمی و علی اکبر توکلی، از این زاویه‌ که چگونه بزرگان دینی با استناد به مباحث مهمی چون مطلق و مقید، آیات و استنباط احکام را تفسیر و تبیین می‌کردند، به موضوع آیات و احکام پرداخته است.

رویکرد علم اصول، رویکردی عملیاتی بوده و علمی‌ست آلی و در خدمت علوم دیگر، برای رسیدن به اهداف خاص. با این نگرش، مبحث مهم مطلق و مقید که از جمله مباحث پیچیده علم اصول است در آیینه آیات‌الاحکام دنبال شده است. مراد واقعی قانون‌گذار در لا‌به‌‌لای جملات و کلماتش نهفته است؛ این‌ که مستمع و مخاطب چگونه از آن‌ها به مراد متکلم دست یابد، به نحوه استفاده (ارادی یا غیر‌ارادی) از قواعد و اصول فن بر می‌گردد. هر چه مخاطب و مستمع بر قواعد فن آشناتر باشد به مراد جدی متکلم نزدیک‌تر است. گاهی مراد گوینده عام و گاهی به وسیله خاص (موخر یا مقدم) تخصیص خورده و از دایره عمومیت افتاده است و نیز برخی کلمات متکلم مطلق بوده و تمام افراد تحت خود را شامل می‌شود و گاه این اطلاق با وجود قیدی محدود گردیده است.

راهنمایان دینی ما به نحوه بیان احکام الهی توجهی خاص داشته و مرجع اصلی دین را قرآن (آیات الاحکام و... ) معرفی نموده‌اند. بنابراین علاوه بر آشنایی به زبان عربی و شناخت سبک بیان قرآن، آشنایی کل با جهان بینی قرآنی نیز شرطی لازم است. قرآن کریم به دلیل این که به زبان عربی هست، از قواعدی پیروی می‌کند که هر کتاب یا نوشته دیگر الزاما از قواعد خاص خود، پیروی کند.

در بخشی از کتاب بازبینی مطلق و مقید در قانون می‌خوانید:

اطلاق افرادی در مواردی است که لفظ مطلق دارای مصادیق و افراد بوده و نسبت به همه آن‌ها شمول و فراگیری دارد مانند اصل 167 از قانون اساسی که بیان داشته «قاضی موظف است کوشش کند حکم هر دعوا را در قوانین مدونه بیابد و...» که لفظ قاضی در این مثال عاری از هر‌ گونه قید و مطلق است و نسبت به تمام افراد خود شمول دارد.

اطلاق احوالی نیز در مواردی است که مفهوم مورد‌ نظر دارای حالات و صفات مختلف است ولی به هیچ یک از آن‌ها مقید نشده است و نسبت به تمام احوال خود فراگیری و شمول دارد. مثلا در شریفه «و بالوالدین احساناً» اگر چه لفظ پدر دارای افراد متعدد نیست. ولی نسبت به حالات و صفات مختلف وی اطلاق دارد و شامل احوال گوناگون وی مانند پیری و جوانی بیماری و سلامتی و... می‌شود.

اطلاق ازمانی نیز در جائی است که لفظ مطلق مقید به قید زمان، مدت و یا دوره خاصی نشده باشد. و همه زمان‌ها را در بر بگیرد. مثلا در ماده 1144 ق. م تصریح شده «در طلاق بائن برای شوهر حق رجوع نیست.» این ماده نسبت به رجوع در مدت عده و پس از آن اطلاق زمانی دارد؛ لذا شوهر در هیچ یک از این دو زمان حق رجوع ندارد بر خلاف طلاق رجعی که حق رجوع شوهر مقید به مدت عده شده است (موضوع ماده 1148 ق. م) در تمام این اطلاقات احوالی و افرادی و ازمانی، هر یک با دو نوع دیگر قابل جمع بوده و ممکن است یک لفظ در یک زمان دارای اطلاق ازمانی و یا افرادی و یا احوالی باشد. یعنی ممکن است لفظی شامل تمام افراد خود شود (اطلاق افرادی) و در عین حال مقید به هیچ یک از احوال و یا اوصاف آن‌ها نیز نباشد (اطلاق احوالی) و یا مقید به زمان خاصی نباشد (اطلاق ازمانی) مثلا در اصل 167 از قانون اساسی که بیان داشته «قاضی موظف است کوشش کند حکم هر دعوا را در قوانین مدونه بیابد و...» لفظ قاضی هم دارای اطلاق افرادی و هم ازمانی و هم احوالی می‌باشد. و نیز اطلاق افرادی غالبا در اسم جنس وجود دارد، ولی اطلاق احوالی و ازمانی در بیشتر اسامی اعم از جنس و خاص و علم شخص و الفاظ عموم و اطلاق احوالی و ازمانی وجود دارد. مثلا در ماده 5 از قانون مدنی «کلیه سکنه ایران اعم از اتباع داخله و خارجه مطیع قوانین ایران خواهد بود...» با این که «کلیه سکنه» عام است ولی در عین حال نسبت به حالات مختلف افراد آن اطلاق احوالی دارد. یعنی کلیه سکنه ایران چه در سن بلوغ یا قبل یا بعد از آن و چه محجور و یا غیر محجور، چه عالم و چه جاهل، مشمول حکم خواهد بود.

فهرست مطالب

پیشگفتار
مقدمه
فصل اول: کلیات
مبحث اول: بیان مسئله
مبحث دوم: تاریخچه موضوع (اصول فقه و آیات الاحکام)
مبحث سوم: ضرورت، اهداف و اهمیت موضوع
مبحث چهارم: پرسش‌های تحقیق
مبحث پنجم: روش تحقیق
مبحث ششم: مروری بر تحقیقات گذشته
مبحث هفتم: تعریف اصطلاحات و بیان مفاهیم
گفتار اول: تعریف اصول فقه
گفتار دوم: موضوع علم اصول فقه
گفتار سوم: مسائل علم اصول
بند1: مطلق
بند 2: مقید
بند 3: مقدمات حکمت
فصل دوم: کلیاتی راجع به مطلق و مقید با شواهدی از آیات الاحکام
مبحث اول: ماهیت مطلق و مقید
مبحث دوم: نسبی بودن مطلق و مقید
مبحث سوم: انواع قید
گفتار اول: قید متصل
گفتار دوم: قید منفصل
مبحث چهارم: اطلاق و انواع آن، عام و انواع آن
گفتار اول: اطلاق بدلی و استغراقی
بند 1: مطلق بدلی
بند 2: مطلق استغراقی
بند 3: عام استغراقی و بدلی
گفتار دوم: اطلاق افرادی و احوالی و ازمانی
مبحث پنجم: اشترا‌ک‌ها و تفا‌وت‌ها بین عام و مطلق
مبحث ششم: کیفیت حمل مطلق بر مقید (جمع مطلق و مقید) در آیات الاحکام
مبحث هفتم:‌ نحوه جمع بین مطلق و مقید در اصول فقه
مبحث هشتم: الفاظ مطلق
گفتار اول: اسم جنس
گفتار دوم: عَلَم جنس
گفتار سوم: اسم نکره و (اسم معرفه)
گفتار چهارم: مفرد محلّی به «ال»
فصل سوم: مقدمات حکمت با شواهدی از آیات الاحکام
مبحث اول: امکان اطلاق و تقیید
مبحث دوم: عدم نصب قرینه
مبحث سوم: در مقام بیان بودن گوینده
مبحث چهارم: عدم وجود قدر متیقن در کلام
مبحث پنجم: انصراف ذهن
گفتار اول: تطورات تاریخی انصراف ذهن
گفتار دوم: اسباب انصراف ذهن
بند 1: انصراف ناشی از غلبه وجود
بند 2: انصراف ناشى از فزونى استعمال‌
بند 3: انصراف ناشى از شرایط ویژه و تبدیل مصداق به شأن نزول‌
بند 4: انصراف ناشى از نبود برخى از مصادیق در زمان صدور‌
بند 1: انصراف ناشى از ریشه دارى حکم در ارتکاز عقلایى‌
بند 2: انصراف ناشى از تعمیم ناپذیرى موضوع نسبت به مصداقى که موضوع یک حکم ارتکازى مخالف، قرار گرفته است‌.
بند 3: انصراف ناشى از مناسبات حکم و موضوع‌
گفتار سوم: منشأ انصراف در دو انصراف عارضى و غیر عارضى‌
خلاصه بحث انصراف
مبحث ششم: انس ذهنی
فصل پنجم: نتیجه‌گیری و پیشنهاد
مبحث اول: نتیجه‌گیری
مبحث دوم: پیشنهادات
فهرست منابع
منابع فارسی
منابع عربی

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه