کتاب هفت و نیم گام تا سخنرانی

کتاب هفت و نیم گام تا سخنرانی

کتاب هفت و نیم گام تا سخنرانی اثر بابک زاهدی مجموعه‌ای از نکات کاربردی و عالی برای کسانی است که می‌خواهند بر ترس صحبت در جمع غلبه و پله‌های ترقی را یکی پس از دیگری طی‌ کنند.

اگر همین الآن به شما بگویند باید برای یک جمع یک صد نفری صحبت کنید واکنش شما چیست؟ آیا آمادگی لازم را دارید که بروید و برای این جمعیت سخنرانی کنید؟ فرض کنید مدیر شرکتی هستید و یک مجری برای همایش خود دعوت کردید و دقایقی قبل از اجرا حال مجری خراب می‌شود و نمی‌تواند این برنامه را اجرا کند آیا پلن و نقشه جایگزین دارید؟ خودتان نبض امور را در دست می‌گیرید و بر روی سن رفته و با مخاطبان و مهمانان‌تان صحبت می‌کنید یا اینکه مهمانی را کنسل می‌کنید؟

بسیاری از ما زمانی که از دور این سؤالات را از ما می‌پرسند با اعتماد به نفس کاذب می‌گوییم: مگه مجری می‌خواد چه کار کنه؛ خوب خودم می‌روم و انجامش می‌دهم. ولی زمانی که موقع عمل کردن باشد برعکس قبل، همه ما بهانه‌های جالبی پیدا می‌کنیم که شاید تا آن روز از زندگی حتی یک بار هم به آن فکر نکرده باشیم. شاید خیلی از ما بگوییم پلن و نقشه جایگزین از قبل آماده می‌کنیم، ولی خودمان هم می‌دانیم که در بسیاری از کارهای زندگی، ما در مقابل کارها و اعمال از پیش طراحی نشده قرار گرفته‌ایم و هیچ برنامه‌ای برای گذر از آن نقطه نداشتیم و فقط به دنبال راهی برای فرار بوده‌ایم. بعضی‌ها شاید بگویند مگر من مجری یا سخنران هستم که به این مسائل فکر کنم؟

بابک زاهدی نویسنده کتاب بیان می‌کند: "یادم می‌آید دوستی داشتم که همیشه جمع را هدایت می‌کرد و تفریح کلامی جمع همیشه بر دوش او بود و من پیش خودم می‌گفتم، عجب استعدادی برای به دست گرفتن جمع دارد و به شرایط و استعداد او غبطه می‌خوردم که چرا من این استعداد را ندارم. دوست من به همایشی در تهران دعوت شده بود و در آن‌جا به عنوان یکی از دویست مهمان حضور داشت و مدیرکل شرکت که این بذله‌گویی و مجلس‌گردانی دوست ما را کامل می‌شناخت، بدون هماهنگی قبلی با او، در حضور مهمان‌ها از او دعوت به حضور بر روی سن کرد و دوست ما که تا آن لحظه هنوز خبر نداشت چه برنامه‌ای برای او تدارک دیده شده با خوشحالی به سمت سن رفت، ولی هرچه به سن نزدیک‌تر می‌شد، سن از او بیشتر فاصله می‌گرفت. احساس کرد پاهایش مثل ستونی شده که بدن یارای حرکت دادن آن را ندارد. به هر زحمتی بود خودش را به سن رساند ولی تقریباً از آن خنده و بذله‌گویی همیشگی خبری نبود؛ بلکه او جایی را درست نمی‌دید و فقط دوست داشت آن لحظات هرچه زودتر بگذرند و او دوباره به صندلی خود برگردد. از او درخواست شد به‌ عنوان مدیر موفق آن شرکت کلامی بگوید، ولی جالب‌تر اینجا بود که زبانش کرخت شده بود و حرفی نمی‌توانست بگوید.

به نظر شما تمام این داستانی که برای دوست من رخ داد چقدر طول کشید؟ شاید خیلی کمتر از پنج دقیقه، ولی برای دوست من بیش از چند سال بود؛ چرا که هرگز این تجربه را فراموش نمی‌کند. دوست من متخصص گفتن جوک و طنز بود و از هر اتفاقی، نکته‌ای برای خنده پیدا می‌کرد؛ ولی چه اتفاقی برای او افتاده بود. بسیاری از ما تا در شرایطی قرار نگیریم آن شرایط را نمی‌توانیم درک کنیم و در مورد آن نظر بدهیم؛ ولی برخلاف این گفته، ما بدون درک شرایط راحت تز و ایده‌هایی می‌دهیم که برای کسی که در موقعیت قرار دارد پذیرفتنی نیست و جالب‌تر پافشاری ما بر عقیده ناصحیح خودمان است که خودمان را همیشه کارشناس مسائل مختلف می‌بینیم."

در کتاب «هفت و نیم گام تا سخنرانی» نویسنده تجربیات خودش را همراه با چکیده‌ای از مطالب کاربردی کتاب‌های گوناگون برای شما به رشته تحریر درآورده‌ است. همانطور که مستحضرید زندگی در عصر ارتباطات این امکان را به ما می‌دهد که در اصناف و انجمن‌های زیادی عضو باشیم، این عضویت مساوی است با ابراز نظر و عقیده ما، این امکان پذیر نیست مگر اینکه ما روی مهارت سخنرانی و محبت در جمع خود، کار کنیم برای درخشیدن در جمع، کافیست مهارت سخنرانی را یاد گرفته و به خوبی آن را تمرین کنیم. این کتاب در هر گام برای شما مبحثی از سخنرانی و صحبت در جمع را بیان کرده است و اگر با مطلبی از پیش آشنا هستید تمرینات و جداول تفکرکده را پر کنید. هر زمان به یکی از موارد مطرح ‌شده در کتاب نیاز دارید همان مطلب را در ابتدا بخوانید. نیازی نیست حتماً از گام اول به نیم گام آخر بروید. هر قسمتی که برایتان جذاب‌تر است را ابتدا مطالعه کنید.

در بخشی از کتاب هفت و نیم گام تا سخنرانی می‌خوانیم:

سخنرانی بداهه را خیلی‌ها ‌سخنرانی‌ای می‌گویند که بدون هماهنگی قبلی اتفاق بیفتد و سخنران از قبل مطالبی برای آن آماده نکرده است و تمرینی انجام نداده است و با استفاده از نبوغ و استعداد خود سخنران بتواند یک سخنرانی عالی را انجام دهد. البته باید بدانیم که بهترین سخنرانی بداهه اصلاً این‌طور که ما فکر می‌کنیم نیست؛ بلکه شما از قبل می‌دانید که به کجا دارید می‌روید و موضوع صحبت چی است، پس حداقل به آن فکر کرده‌اید که اگر سؤالی یا صحبتی انجام شد من چه مطالبی را برای این کار در نظر بگیرم و چه بگویم.

همه افراد باید برای حاضر جوابی و حرف کم نیاوردن تمرین کنند و تمرین‌های خلاقیت یکی از بهترین مثال‌ها ‌برای بداهه‌گویی هستند. ما باید بتوانیم یک جمله را به یک پاراگراف و پاراگراف را به صفحه بسط دهیم و عکس آن نیز ما باید بتوانیم عصاره یک صفحه را در یک پاراگراف و یا در یک جمله خلاصه کنیم. با استفاده از تمرینات خلاقیت ما باید بتوانیم شباهت‌هایی بین دو چیز مختلف پیدا کنیم یا تضادهایی بیابیم که بتوانیم مدیریت کلام را برعهده بگیریم. برای بهترین عملکرد ما باید آرامش خودمان را حفظ کنیم و بتوانیم هیجانی در کلام خود ایجاد کرده و این هیجان و شور و نشاط را به مخاطب‌مان منتقل کنیم، باید نظرات دیگران را پذیرا باشیم و با استفاده از نظرات متفاوت یک سخنرانی عالی را برگزار کنیم.

باید سریع فکر کنیم و سریع تصمیم بگیریم که چه مطلبی را با چه اولویتی مطرح کنیم. اولین فکری که به ذهن‌مان رسید را پرورش بدهیم و از همان برای صحبت استفاده کنیم و نگذاریم ذهن درگیر اما و اگرهای شدن یا نشدن این موضوع شود. باید یاد بگیریم مثل افراد برون‌گرا در زمان حرف زدن به جملات و کلمات و مطلب بعد که می‌خواهیم بگوییم فکر کنیم.

فهرست مطالب
مقدمه
چطور این کتاب را مطالعه کنیم؟
گام اول: از کجا شروع کنیم؟
سخنرانی در جمع بزرگ
سخنرانی در جمع کوچک (کلاس)
روش‌های چیدمان صندلی مخاطبان
1-روش میز کنفرانسی
2- روش کلاسی
3- روش U شکل
4- روش تالار
5- روش سمیناری
آمادگی پیش از حضور
متن سخنرانی
مقدمه سخنرانی
بدنه سخنرانی
چاشنی‌ها
سؤال
1- سؤالات آماری
2- سؤالات باز (توضیحی)
3- سؤالات بسته
4- سؤالات انتزاعی (ذهنی)
داستان
ارجاع به تک جمله
فعالیت جمعی
بازی و کارگروهی
تصاویر و فیلم
جمع‌بندی
گام دوم: تا حالا از سخنرانی در جمع فرار کردید؟
مکانیسم ترس
چرخه ترس
مقابله با ترس و استرس
اعتماد به نفس
ترس از تپق زدن
دیررسیدن
تجهیزات
پاورپوینت
نبود تمرین کافی و عدم تسلط بر محتوا
عدم شناخت مخاطب
گام سوم: چگونه ارتباط خوبی با مخاطب برقرار کنم؟
انواع راه‌های ارتباطی به صورت زیر است
ارتباط بسته
ارتباط مخفی
ارتباط کور
ارتباط باز
تاثیرگذاری
مقبولیت
دیدگاه
گوش دادن مؤثر و فعالانه
ارتباط چشمی
شخصیت شناسی
گام چهارم: چه کار خاصی انجام می‌دهیم؟
تکنیک scamper
تکنیک سؤالات ایده‌برانگیز
تکنیک شش کلاه تفکر
تکنیک طوفان فکری
سخنرانی بداهه
گام پنجم: دایرۀ واژگان
تمرین تندگویی
تمرین دوگویی و سه‌گویی
تمرین بسط دادن
گام ششم: چطور لحن خودم رو تقویت کنم؟
گام هفتم: مدیریت جلسه و سؤالات
چگونه جواب سؤالات را بدهیم؟
اگر مخاطبی سؤال کرد و ما به‌عنوان سخنران جواب را‌ نمی‌دانستیم چه کار کنیم؟
گام هفتم و نیم: فروش
فروش محصول
کلام آخر

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه