
مقاله علمی و پژوهشی" اعتیاد اینترنتی و دانشجویان " مقاله ای است در 13 صفحه که در مجلات معتبر علمی با رویکرد مدیریت رسانه منتشر شده است . در این مقاله علمی و پژوهشی به اعتیاد اینترنتی و دانشجویان ، فناوری نوین ، جوامع شبکه ای ، ارتباطات انسانی و تحصیلات تکمیلی اشاره شده است. محتوای این مقاله می تواند مورد استفاده دانشجویان دوره دکترای تخصصی و کارشناسی ارشد برای تهیه رساله دکترا و پایان نامه ارشد قرار گیرد.

مقاله علمی و پژوهشی" محیط خانوادگی و اعتیاد به اینترنت " مقاله ای است در 12 صفحه که در مجلات معتبر علمی با رویکرد مدیریت رسانه منتشر شده است . در این مقاله علمی و پژوهشی به محیط خانوادگی و اعتیاد به اینترنت ، جنسیت ، برون گرایی و توافق پذیری اشاره شده است. محتوای این مقاله می تواند مورد استفاده دانشجویان دوره دکترای تخصصی و کارشناسی ارشد برای تهیه رساله دکترا و پایان نامه ارشد قرار گیرد.

تا همین چند سال پیش کسی گمان نمیکرد که آسیبهای مغزی وارده به یک بیمار که طی یک حادثه تصادف دچار ضربه مغزی میشود میتواند برگشتپذیر باشد. این تفکر که بافت عصبی یا مجموعه سازمانیافته مغز بعد از آسیب دیدن نمیتواند خود را ترمیم کند با کشف هر چه بیشتر ساز و کار "انعطافپذیری عصبی" رو به زوال رفت. پلاستیسیتی عصبی در مدارهای نورونی این اجازه را به مغز میدهد تا در پاسخ به بسیاری از تحریکات بیرونی و درونی تغییر کند. جالب اینجاست که این خاصیت در تمام مراحل تکامل مغز از جنینی تا مرگ وجود دارد. این خاصیت به ما اجازه میدهد تا برنامههای بازتوانی شناختی را بتوانیم روی مغزهای آسیبدیده پیاده کنیم تا آرام آرام دوباره تواناییهای از دست رفته خود را پیدا کنند و از نو جوانه بزنند. با اجرای برنامههای توانبخشی یا بازتوانی شناختی میتوان انتظار داشت که سیناپسهای عصبی جدید تشکیل شود و سیناپسهای قدیمی قوی تقویت شوند. در این ماجرا و طی آن باید تعریف دقیقی از بازتوانی شناختی و نیز آسیبهای عصبی ارائه داد. بازتوانی شناختی یک اصطلاح کلی به معنای ارتقای توانمندیهای شناختی مغز آسیبدیده مانند توجه، حافظه، حل مسئله و برنامهریزی است. آسیب مغزی نیز گستره وسیعی از آسیبهای ناشی از صدمه، بیماریهای روانپزشکی مثل اسکیزوفرنی و آلزایمر تا رفتارهای اعتیادی را شامل میشود. اما پا گذاشتن به دنیای اعتیاد یعنی پا گذاشتن به دنیای ناشناختهها. طیف رفتارهای اعتیادی در افراد آنقدر گسترده است که هر میزان مطالعه پزشکی، آماری و شناختی از اعتیاد هنوز هم نتوانسته است بر تمام جنبههای این دنیا نور بیفکند و زوایای تاریک آن را روشن کند. به هر میزان که طیف اعتیاد و رفتارها و مواد گوناگون آن گسترده است، طیف مداخلاتی که برای پیشگیری، درمان و بازتوانی رفتارهای اعتیادی میتوان انجام داد نیز گسترده است و این مداخلات با انواع و اقسام چالشها دست به گریبان هستند. اگر تنها این مداخلات را به بحث مداخلات شناختی محدود کنیم، باز هم همان گستردگی و همان چالشها حفظ میشود. اعتیاد در واقع ترکیبی از وابستگی و تخریب است. بنا به ده فرمان ضروری برای درمان اعتیاد، درمانگران موظف هستند که تواناییهای شناختی فرد در حال درمان را به مرور بازگردانند. همچنین باید وضعیت شناختی فرد مددجو حین ترک مواد به دقت پایش شود تا در مواقع ضرورت، کمکهای لازم به او صورت بپذیرد. ساز و کار اصلی در این بازتوانی، افزایش کنترل مغز بر حالتهای هیجانی است که باید به کمک تمرینات یا احیانا ابزارها تقویت شود. طی گزارشات از دو دهه اخیر فعالیت کلینیکهایی که به درمان سوء استفاده از مواد میپردازند، تعداد بسیار کمی از این مراکز، برنامههای بازتوانی شناختی را نیز به برنامههای معمول درمان خود اضافه کردهاند. گستره این برنامهها نیز از حل یک جدول سودوکوی ساده تا بازیهای برنامهریزی شده پیشرفته کامپیوتری متغیر است. شاید اگر دید جامعنگر را تقویت و به این موضوع توجه کنیم که اعتیاد در هر انسان به هر چیزی که میخواهد باشد یک اتفاق واحد را از نظر بیولوژیک رقم میزند آنگاه دستمان برای مطالعات و مداخلات مرسومی که از بازتوانی شناختی میشناسیم بازتر شود شاید روزی بتوان به آرمان جامعه بدون اعتیاد فکر کرد. سعید روستایی | عضو ستاد توسعه علوم و فناوریهای شناختی

مقاله علمی و پژوهشی " اثر اعتیاد و فعالیت بدنی رت مادر بر شاخص های رشد جسمی فرزندان نر" مقاله ای است در 23 صفحه و با 47 فهرست منبع که در مجلات معتبر علمی و پژوهشی با رویکرد رشد و یادگیری حرکتی و ورزشی منتشر شده است در این مقاله علمی و پژوهشی به اعتیاد؛ بارداری؛ شاخص های رشد جسمی.؛ فعالیت بدنی؛ مورفین پرداخته شده است چکیده مقاله هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر اعتیاد و فعالیت بدنی رت مادر بر شاخصهای رشد جسمی فرزندان نر است. روش تحقیق از نوع تجربی است. جامعه آماری تحقیق، رتهای صحرایی نژاد آلبینو – ویستار بخش پرورش حیوانات آزمایشگاهی انستیتو پاستور بودند. در نهایت نتایج حاصل از عملکرد 116 فرزند نر در 4 گروه (مادر معتاد، مادر ورزشکار، مادر معتاد ورزشکار، گروه دستنخورده) و 80 مادر (بهمنظور ارزیابی مدت زمان بارداری) ارزیابی شد. داروی مورد استفاده در این تحقیق آمپولهای مورفین 10 میلیگرمی ساخت کارخانه داروپخش تهران بود. بهطور کلی باتوجه به نتایج بهدستآمده از شاخصهای رشدی (قد، وزن، پهنای سر و دوره جنینی) تأثیرات اعتیاد (قبل از بارداری) در دوره ابتدایی رشد (5 روز اول) پس از تولد نقش مؤثری بر شاخصهای رشدی داشته که این امر ممکن است با افزایش دوره بارداری به تبع تأثیرات مورفین مرتبط باشد (01/0>P). اما روند رشد آزمودنیهایی که از مادران ورزشکار بهدنیا آمده بودند، در نهایت بهتر بود (01/0>P)، بهنحوی که ورزش در مادران معتاد تأثیر مخرب اعتیاد را تا حدی تقلیل میدهد. عنوان مقاله [English] The Effect of Physical Exercise and Addiction on Male Offspring's Physical Growth Indexes چکیده [English] The purpose of this research was to investigate the effect of physical exercise and addiction of female rats on male offspring's physical growth indexes. The research method was experimental. Statistical population consisted of female rats (albino – wistar) obtained from Pasteur Institute, Iran. The data were gathered from 116 male offspring (including 4 groups: addicted mother– sporting mother – addictive sporting mother and intact group) and 80 mothers (to estimate the length of pregnancy). The drug used in this study was manufactured by Daroopakhsh factory. The findings from physical growth indexes (height, weight, head circumference and gestational days) suggested that addiction (before pregnancy) played an effective role in physical growth indexes within the first 5 days which can be due to the increased pregnancy period (P<0.001). But the growth process of those subjects born of sporting mothers was better (P<0.001) in a way that exercise in addicted mothers diminished the devastating effect of addiction. کلیدواژهها [English] Addiction, exercise, Morphine, Physical growth indexes., pregnancy دانشجویان دوره دکترا و کارشناسی ارشد می تواند از محتوای این مقاله برای رساله دکترا و پایان نامه کارشناسی ارشد بهره ببرند .

مقاله علمی و پژوهشی " تأثیر حمایت اجتماعی بر رفاه کارکنان با میانجیگری اعتیاد بهکار و تعلقخاطرکاری" مقاله ای است در 26 صفحه و با 36 فهرست منبع که در مجلات معتبر علمی و پژوهشی با رویکرد مدیریت منابع انسانی منتشر شده است در این مقاله علمی و پژوهشی به مباحث اعتیاد به کار؛ تعلق خاطر کاری؛ حمایت اجتماعی؛ رفاه پرداخته شده است چکیده مقاله امروزه، سازمانها همۀ جنبههای مختلف زندگی انسان را در برگرفتهاند و بسیاری از افراد، بخش زیادی از زندگی خود را به کار اختصاص میدهند. افزایش حمایت اجتماعی موجب میشود افراد به سازمان تعلقخاطر بیشتری داشته، رضایت آنها از شغل خود بیشتر شده و درنتیجه بیشتر مایل بوده که در سازمان بمانند و کمتر به ترک خدمت گرایش داشته باشند. هدف این مقاله بررسی تأثیر حمایت اجتماعی بر رفاه کارکنان با میانجیگری اعتیاد به کار و تعلق خاطرکاری میباشد. دادههای این پژوهش از بین 188 نفر از کارکنان سازمان ملی استاندارد ایران به روش نمونهگیری تصادفی ساده گردآوری شده است. برای آزمون فرضیهها، از آزمونهای آماری شامل تحلیل همبستگی و مدلسازی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان میدهد تعلق خاطرکاری بر رضایت شغلی، تأثیر مثبت و بر استرس درکشده و اختلالات خواب تأثیر منفی دارد. همچنین اعتیاد به کار بر رضایت شغلی تأثیر منفی و بر استرس درکشده و اختلالات خواب، تأثیر مثبت دارد. نتایج حاصله، نقش میانجیگری تعلقخاطر کاری بین حمایت اجتماعی مربوط به کار و رضایت شغلی، استرس درکشده و اختلالات خواب را تأیید کرد. همچنین نقش میانجیگری اعتیاد به کار در رابطه بین حمایت اجتماعی مربوط به کار و اختلالات خواب نیز تأیید شد. عنوان مقاله [English] The Effect of Social Support of the Employees Welfare with Mediation of Work Addiction and Belonging چکیده [English] Organization have covered all aspects of human life. Most people spent a great part of their lives on working. Increasing social support makes employees show higher belongings to their job. They become more satisfied and would like to stay in the organization for longer time without any intention to leave it. This research aims at assessing the role of more social support on employees’ welfare with relation to work addiction and belongings. The data is collected from a number of 188 employees in the Iranian National Standard Organization through random sampling. The hypotheses were tested by correlation analysis and structural equations modeling. The results indicated that work belonging positively affects job satisfaction. Yet, it showed a negative relation with perceived stress and sleep disorders. On the other hand, work addiction has negative affect on job satisfaction. It has positive effects on perceived stress and sleep disorders. The result confirmed the mediation role of work addiction in the relationship between social support and sleep disorders. کلیدواژهها [English] Work Addiction, Work Belonging, Social Support, Welfare دانشجویان دوره دکترا و کارشناسی ارشد می تواننداز محتوای این مقاله برای رساله دکترا و پایان نامه کارشناسی ارشد بهره ببرند .

این فقط خودِ فرد معتاد نیست که از پیامدهای ویرانگر مصرف مواد مخدر اسیب می بیند، بلکه زندگی خانواده و اطرافیان اشخاص معتاد هم از آسیب ها این بحران در امان نخواهد بود. این بحران به قدری شایع است که بی شک عده ی زیادی از مردم حداقل یک نفر را در خانواده، بستگان یا دوست های و اشنایان شان که به دام اعتیاد دچار شده باشد، سراغ دارند. از این جهت ، به خانواده هایی که از نزدیک با بحران اعتیاد دست وپنجه نرم میکنند ، توصیه میشود که نحوه رفتار با فرد معتاد قبل و پس از ترک اعتیاد را یاد بگیرند تا راحت تر بتوانند عزیران شان را از این بلای دامن گیر آزادی ببخشند. در مورد اعتیاد اطلاعات کاملی کسب کنید زمانی که متوجه شدید که یکی از اطرافیانتان درگیر اعتیاد شده تلاش کنید تا جایی که میتوانید در مورد نوع اعتیاد وی و شیوه ترک آن تحقیق کنید. هرچه اطلاعات بیشتری در این مورد داشته باشید، درک بهتری از شرایط خواهید داشت و بهتر میتوانید به وی کمک کنید. فرد معتاد را در استفاده مواد مخدر همراهی نکنید بر نفس خود تسلط داشته باشید و هیچوقت به پیشنهاد استفاده دورهمی مواد مخدر« آری» نگویید. یعنی در هر شرایطی در خودداری از اعتیاد کوشا باشید و مغلوب هیچ وسوسه ای نشوید. نباید به طرف مقابل اجازه بدهید به شما بقبولاند که این رفتارش برعکس آنچه باور دارید، اشتباه و مشکل دار نیست. به حرف های آن ها گوش کنید. بجای این که آن ها را نصیحت کنید، یاد بگیرید هنگامی که فرد از شما کمک می خواهد بدون این که در برابر وی تسلیم شوید یا از نظر مالی به وی کمک کنید، به حرف هایش گوش دهید. همه چیز را به اعتیاد وی ربط ندهید هر مشکلی در منزل و خانواده به وجود می آید را گردن وی و اعتیادش نیندازید. اعتیاد فرد امکان دارد نمودی از مشکلات داخل خانواده باشد. با افزایش فشار و دادن حس گناه به وی تنها ترک را مشکل تر می کنید. هیچوقت با وی قهر نکنید افرادی که درگیر اعتیاد میشوند معمولاً روحیه بسیار اسیب پذیری دارند و نسبت به دریافت تائید و توجه از سایرین بیش تر حساس هستند. به همین خاطر آنها نسبت به طرد شدن حساسیت بیشتری از خود نشان میدهند و قهر کردن شما میتواند بیش از پیش وی را در دام اعتیاد فرو ببرد. تحقیر و توهین نکنید فرد معتاد به میزان کافی آسیب دیده و از خود عصبانی است. با تحقیر کردن وی، فشارهای روحی را بیش تر کردید و با افزایش فشارها، مصرف بیش تر خواهد شد. تنها نگویید ترک کن، بلکه راه حل داشته باشید این که به طرف مقابل بگویید:« اگه دوستم داری، ترک کن.»، در اکثر مواقع راه به جایی نمی برد. درواقع، تنها این که از طرف مقابل بخواهید اعتیادش را ترک کند و هیچ راه حل خاصی در پیش نگیرید، نتیجه ی مثبتی دربر نخواهد داشت. فرد معتاد به قدری خود را ناگزیر به استفاده مواد مخدر حس میکند که معمولاً این تمایل مفرط یا میل اضطراری به ادامه ی مصرف را از عشقش به خانواده پرقدرت تر می بیند. هرگاه این واقعیت را پذیرفتید، آن وقت است که باید دست به یک راه حل عملی بزنید. درباره برنامه های ترک اعتیاد تحقیق کنید درباره مرکزهای ترک اعتیاد و شیوه های بازپروری تحقیق کنید. هر برنامه ای را که برای ترک اعتیاد عزیزتان در نظر می گیرید، حتماً پرس وجو کنید که ببینید دقیقا به چه شکلی باید پیش برده شود یا واقعا چه قدر کارایی دارد. میتوانید با افردی که قبلا برنامه ی انتخابی تان را امتحان نموده اند ، مشورت کنید. خلاصه این که در مسیری قدم بگذارید که برای تان قابل درک و روشن باشد. روی درخواست تان برای ترک اصرار کنید از این که ترک اعتیاد و بازپروری تنها راهکار ممکن است ، اصلاً کوتاه نیایید. خانواده هایی که یکی از دوستان شان معتاد است، مدام از این می ترسند که روزی خبر برسد که عزیزشان فوت کره یا بازداشت شده است. پس حتماً مسئله ترک اعتیاد و شروع برنامه ی بازپروری را جدّی بگیرید. باید طرف مقابل را متوجه سازید که این اقدام تنها راهکاری است که می پذیرید و با هیچ قول و قسم پوچی از این قبیل که« دیگه قول می دم کم تر بکشم.» یا« بخدا این بار که بکشم بار ی آخره.» خام نشوید. از شیوه های اجباری استفاده نکنید شیوه های قهرامیز و اجباری میتوانند تأثیرات معکوسی بر روند ترک بگذارد. استفاده از شیوه هایی مثل بردن فرد به کمپ های اجباری در بسیاری از مواقع منجر به تشدید اوضاع میشوند . به دلیل آن که فرد حس میکند که شما درک متقابلی از شرایط جسمی و روانی وی ندارید. در نتیجه مقاومت بیشتری در خصوص ترک در وی ایجاد خواهد کرد. حمایت کردن به وی نشان دهید که برای ترک کردن بطور همه جانبه از وی حمایت خواهید کرد. منظور از حمایت، بعد مادی نیست بلکه حمایت روحی و روانی بسیار از آن مهم تر است. این که فرد معتاد حس کند که وی و شرایطی که دارد را درک می کنید و از سختی ها و مشکلات ترک اعتیاد آگاه هستید، سبب میشود که با اطمینان بیشتری تصمیم به ترک بگیرد و انگیزه خود را از دست ندهد. رفتار اشتباه شما، چه بسا اگر سبب ترک شود، امکان دارد برگشت دوباره به مواد را در پی داشته باشد. به ویژه این که اگر ترک روی داد ، باید از نظر حمایتی و روانی هم چنان حساس باشید تا برگشت اتفاق نیفتد. رفتار با فرد معتاد در حال ترک در صورتی که موفق شدید یک فرد معتاد را راضی به ترک اعتیاد کنید، گام بزرگی برداشته اید، ولی این پایان راه نیست. برای این که روش رفتار با فرد معتاد در حال ترک بسیار مهم است. توقعات خود را مدیریت کنید باید بدانید که روند ترک اعتیاد طولانی مدت و زمان بر است، بدین ترتیب توقع نداشته باشید که در طی یک هفته یا چند روز اتفاق نمی افتد. بنابراین صبر داشته باشید و با یک رفتار اشتباه، روند ترک اعتیاد را مختل نکنید. مراجعه به مشاوره و صحبت با خانواده هایی که این روند را طی نموده اند سبب میشود که رفتار و توقعات درستی از این مرحله به دست آورید. به وی اعتماد کنید پس از ترک باید به وی اعتماد کنید و هیچگاه کاری نکنید که حس کند به وی اعتماد ندارید. اراده و سعی وی را برای پیروزی بر این بیماری ستایش کنید و بارها بگویید که به وی افتخار می کنید که بردباری سختی ترک را داشته و اینک پاک و سلامت است. فرد معتاد را تا بهبودی کامل تنها نگذارید وقتی فرد معتاد در مرکز ترک اعتیاد و بازپروری بستری شد، به این معنی نیست که تمامی مشکلات حل شده است. فرد معتاد هم چنان به محبّت، راهنمایی و حمایت تان درطول و پس از دوره ی درمان نیاز خواهد داشت تا بتواند زندگی جدید و سالمی را برای خود بنا کند. پس به حمایت هایتان ادامه بدهید و تلاش کنید که به عزیزتان قدم به قدم تا برگشت به زندگی طبیعی یاری برسانید. وی را بعنوان عضوی از خانواده بپذیرید سرد بودن جو خانه و جدا بودن فرد معتاد از بقیه خانواده منجر به حس طرد شدگی و برگشت به طرف مواد مخدر میشود . باهم غذا خوردن، حرف زدن و خندیدن سبب میشود که فرد از محیط گذشته خود دور شود و در تصمیم ترک اعتیاد خود بااراده باقی بماند. نخستین محیط اجتماعی هر انسانی، منزل و خانواده است. بنابراین مفید واقع شدن در خانواده و این باور که خانواده به وی نیاز دارد، بزرگترین انگیزه برای آزادی از موادمخدر است. رفتار با فرد معتاد بعد از ترک لازم است بدانید که ترک کردن ، نخستین گام در سلسله مراتب درمانی است، بنابراین بعد از ترک نباید وی را تنها بگذارید، بلکه باید با رفتار مناسب کمک کنید تا مابقی مراحل را هم به خوبی پیش برود و از اعتیاد خلاص شود. گام های بعدی ترک اعتیاد عبارتند از: -وارد شدن دوباره فرد به جامعه -یاد گرفتن مهارت نه گفتن -معاشرت با دوست های تازه -پیدا کردن شغلی مناسب و نداشتن وقت خالی -ورزش کردن منظم -ستایش شدن از طرف سایرین بخاطر پیروزی در ترک اعتیاد

یک متخصص روانشناس کودک و نوجوان ضمن بیان اینکه اعتیاد به تلفنهای همراه شایعترین اعتیاد بدون مواد مخدر در دنیای مدرن محسوب میشود که فعالترین گروه در این زمینه را نسل نوجوان و جوان جامعه تشکیل میدهند، به تشریح علت تمایل نوجوانان به اینترنت و تاثیرات آن بر رفتار آنها پرداخت. گوهریسنا انزانی- متخصص روانشناس کودک و نوجوان در گفتوگو با ایسنا، با بیان اینکه وابستگی به تکنولوژی در قالب اعتیاد مدرن بین جوانان و نوجوانان پدید آمده و تبدیل به کالای فرهنگی و اجتماعی شده است، افزود: به نظر میرسد استفاده از اینترنت به طوری که موجب بروز مشکلات روانشناختی، اجتماعی، درسی، شغلی و... شود در جامعه ما فراگیر بوده و میتواند صدمات جدی جسمانی، مالی، اجتماعی، روانی و خانوادگی زیادی را ایجاد کند. شایعترین اعتیاد بدون مواد مخدر؛ اعتیاد به تلفنهای همراه وی با بیان اینکه بر اساس تحقیقات در حال حاضر اعتیاد به تلفنهای همراه شایعترین اعتیاد بدون مواد مخدر در دنیای مدرن محسوب میشود، اظهار کرد: در ایران روند روزافزون استفاده از موبایل در شهرهای بزرگ واقعیت انکار ناپذیری است، این درحالیست که طبق تحقیقات، فعالترین گروه در این زمینه را نسل نوجوان و جوان جوامع تشکیل میدهند، چراکه نوجوانان در راستای فضای گسترده موبایل و شبکههای اینترنتی سحر و جادو میشوند در نتیجه به استفاده افراطی از تلفن همراه و شبکههای اجتماعی روی میآورند. این متخصص روانشناس کودک و نوجوان با اشاره به اینکه نوجوانان از طریق زنگ موبایل و تصاویری که در فضای مجازی منتشر میکنند میتوانند هویت جدید و پنهانی برای خود بسازند، ادامه داد: دوران ۱۲ تا ۱۸ سالگی هر فرد از دشوارترین، پرتنشترین و هیجانانگیزترین دورههای زندگی هر فرد به شمار میرود، به همین دلیل والدین باید در زمینه استفاده از گوشیهای همراه و شبکههای اینترنتی توسط فرزندانشان آگاهانه برخورد کنند. در حال حاضر رشد چشمگیر استفاده از فضاهای مجازی و تلفنهای همراه توسط نوجوانان، نگرانی زیادی برای والدین ایجاد کرده است، این در حالیست که نه تنها در ایران پژوهشهای اندکی در زمینه انجام شده بلکه حتی کار فرهنگی، آموزشی و برنامهریزی مناسبی نیز صورت نگرفته است، این امر باعث شده نوجوانان ما در سیکل معیوب چرخش کنند و توان حذف رفتارهای اعتیادی خود را نداشته باشند. چرا برخی نوجوانان معتاد به اینترنت میشوند؟ وی بیان کرد: طبق پژوهشهای انجام شده، اعتیاد به اینترنت اغلب مربوط به شوکهای روحی و کمبودهای عاطفی دوران کودکی، ویژگیهای شخصیتی، تعهد کم به خانواده، شرطی شدن، دریافت پاداش از شبکههای اجتماعی، درگیری با طلاق عاطفی والدین یا طلاق رسمی و اعتیاد بروز مییابد. برخی از پژوهشگران نیز اعتیاد به اینترنت را با کیفیت خواب بررسی کردهاند که بر اساس آن افرادی که از تلفنهای همراه به طور افراطی استفاده میکنند، خوابهای تکه تکه دارند و این روند موجب آسیب در ظرفیت یادگیری و عملکرد تحصیلی آنها میشود. تاثیرات استفاده از شبکههای مجازی و تلفن همراه وی با تاکید بر اینکه والدینی که در زمینه مدیریت استفاده از تلفن همراه توسط فرزندانشان ناتواناند، تلفنهای همراه به مکان ملاقات خصوصی نامناسبی برای فرزندانشان تبدیل میشود، گفت: تلفنهای همراه دارای برخی از اثرات مطلوب کارکردی هستند، اما ایجاد حس بیپروایی جنسی، افزایش مصرف نمایشی، ایجاد فضای امن برای افراد کجرو، ایجاد شبکههای ارتباطی پنهان، وابستگی و اعتیاد از کارکردهای نامطلوب این ابزار به شمار میرود. به گفته انزانی، براساس تحقیقاتی انجام شده در ایران، کاربرد تلفن همراه در ایران شامل اطلاعجویی، فواید اجتماعی، رضایتمندی عاطفی و کمتحرکی نوجوان است. بنابر اظهارات این روانشناس و طبق تحقیقات انجام شده توسط انجمن روانشناسی آمریکا، اعتیاد به اینترنت موجب اختلالات عملکردی در افراد میشود، این اختلالاتی دارای هفت شاخص اصلی کاهش تحمل فرد، ظهور علائم درد در فرد، استفاده بیش از حد معین زمانی از اینترنت، کاهش فعالیتهای اجتماعی -تفریحی و تحصیلی، تداوم استفاده از اینترنت با وجود آگاهی از اثرات منفی هستند که حداقل سه معیار آن طی یک ماه در فرد مشاهده میشوند. انزانی ادامه داد: برخی تحقیقات نشان میدهد نوجوانانی که به طور بیمارگونه از اینترنت یا گوشیهای همراه استفاده میکنند، دچار احساس ناکامی، افت تحصیلی، اجتماعگریزی، تنهایی، حواسپرتی، سردرد، خستگی، ضعف حافظه، کنارهگیری، فرار از مشکلات، تمایل به شب بیداری، از هم گسیختگی روابط خانوادگی و عاطفی، اعتیاد به مواد و الکل، اضطراب و استرس میشوند. آنها تبدیل به افرادی درونگرا و خجالتی میشوند. فعالیتهای بدنی و اعتماد به نفس، مهارتهای شناختی، رشد اجتماعی، خلاقیت، تحرک و سلامت روان در آنها کاهش و تفکر وسواسیشان افزایش مییابد. این روانشناس عدم علاقه به مدرسه، فقدان انگیزه به درس خواندن، مشکل تفریحی، مشکل ارتباطی، بروز مشکل در رفتارهای حل مسئله و رفتارهای جراتمندانه، گسترش روابط بین فردی نامناسب، گرایش به جنس مخالف، وابستگی، اعتیاد، بروز مشکلات جسمی نگرانکننده، فرار از واقعیت، و فراموشی مسئولیتهای روزمره را از دیگر علائم این دسته از نوجوانان دانست. چرا برخی والدین ترجیح میدهند فرزندانشان را با تلفن همراه سرگرم کنند؟ این متخصص روانشناسی بر این باور است که والدینی که درگیر کارهای روزمرهشان هستند، به جای آنکه زمانی را کنار فرزندانشان صرف کنند ترجیح میدهند فرزندانشان را با تلفنهای همراه سرگرم کنند، حال آنکه این ابزار باعث دوری والدین از فرزندان میشود. شاید دلیل تهیه تلفن همراه برای فرزندان این باشد که خانوادهها ترجیح دهند دسترسی راحتتری به فرزندان خود داشته باشند، با فرزندشان قرار بگذارند، از برنامههای روزانه و موقعیت دقیق او آگاه باشند، این درحالیست که والدین زمینههای منفی مانند آگاهی از مطالب غیر ضروری، ارسال و دریافت پیامهای نامناسب، اتلاف وقت و .. را در نظر نگرفته و کودکان خود را در معرض امواج رادیویی مضر قرار میدهند و باعث میشوند آنها نتوانند عملکرد تحصیلی خود را بهبود بخشند. وی معتقد است: در حال حاضر به دلیل اینکه اغلب خانوادهها تک فرزند یا دو فرزند هستند ترجیح میدهند همه نیازهای فرزندانشان را بدون پیامداندیشی آن برآورده کنند و همین روند باعث میشود نوجوانان به سادگی و به شیوهای محتاطانه و هوشمندانه از قید نظارت و سلطه والدینشان رها شوند. انزانی با تاکید بر اینکه چگونگی عملکرد خانواده عامل کلیدی در کاهش خطرات فعلی و آینده فرزندان است، گفت: والدین میتوانند با ایجاد فضایی امن برای نوجوانان، فرزندانشان را از رفتارهای اعتیادی دور کنند. کافیست به فرزندان خود توجه با کیفیتی داشته باشند، برای آنها حس حمایت ایجاد کنند، به نوجوانان خود اطمینان خاطر دهند که همیشه از والدینشان کمک بگیرند، برای فرزندان خود برنامهریزی و زمانبندی مناسبی داشته باشند، اوقات فراغت مناسبی را باتوجه به علایق و تیپهای شخصیتی فرزندانشان فراهم کنند و قوانین فرزندپروری را بدانند. وی ادامه داد: در واقع جایگزینهای مناسبی برای کاهش رفتارهای اعتیاد به تلفنهای همراه وجود دارد که از جمله آنها میتوان به ارتباط کلامی مناسب میان اعضای خانواده، برنامههای تفریحی مشترک، ورزش و زمانبندیهای دقیق اشاره کرد. چنانچه والدین بتوانند حمایتهای اجتماعی بالایی از فرزندان خود داشته باشند، فرزندان آنها کمتر به سمت شبکههای اجتماعی متمایل میشوند.

زن و شوهر دو زوج مکملاند. اینان سنت نبی اکرم را به جای آوردهاند و با ازدواج میروند که حیات دمندهای را رقم بزنند که نه تنها سعادت و شکوهمندی بزرگی برای خود فراهم سازند... بلکه فرزندانی برومند و شاداب به جامعه تحویل دهند و این دو رسالت مهم ممکن نمیشود، مگر در سایه فهم و درک یکدیگر. تنور رابطهها گرم نمیشوند، مگر در سایه اندیشه و تفکر. قلبها به یکدیگر نزدیک نمیشود، مگر در سایه ایثار، زندگیها به تفاهم و یکرنگی نمیرسد، مگر در سایه شناخت خود و همسر. آلفرد آدلر میگوید: ”انسان رابطه گراست و نیاز به حشر و نشر دارد. با حرف زدن و با گوش دادن نیازهای روحی و روانیاش برطرف میشود، زیرا اجتماعی به دنیا آمده و زندگی در اجتماع به او امنیت میدهد." اریک فروم میگوید: ”انسان از لحظهای که به دنیا میآید تا آن دمی که از جهان میرود، هر کاری که میکند در جهت رفع احساس تنهاییاش است. عشق میورزد تا عشق دریافت کند. میبخشد تا مهر و محبت عایدش شود. میهمانی میدهد تا مدح و ثنا، دست و پا کند. در جمع حضور پیدا میکند، زیرا از تنهایی وحشت دارد. به دنبال همدلی است، زیرا به مونسی قابل اطمینانی نیاز دارد. در فکر پیدا کردن همدمی است، زیرا نیاز به جفت دارد. در فکر تسخیر قلبهاست، زیرا فتح کردن را دوست دارد. با سلیقه، عقیده و باورهایش عاشق میشود، بدون اینکه بداند ناخودآگاه به چه راهی کشیده شده است. نیاز به جفت، منحصر به بشر نیست. پرندگان، حشرات و پروانهها همه و همه جفتی دارند. عاشق میشوند و با خواندن، ندای عاشقانه سر میدهند و تولیدمثل میکنند تا بقای طبیعت تداوم یابد، ولی انسان که اشرف مخلوقات است، شرایط ویژهای دارد. آیا ممکن است فاکتوری منفعتطلبی و احساس مالکیت را در دوستیها به فراموشی بسپاریم و اگر چنین اتفاقی افتاد آیا ما حق داریم که بگوییم عشق بیآلایش یعنی دوست داشتن در حد متعالی؟ و اگر به این درجه از رشد و شکوفایی عقلی و احساسی رسیدیم، حق داریم که بگوییم به دو افتخار زیر نایل گشتهایم: الف: بر عزت نفسمان افزوده شده و در نتیجه احترام به خودمان زیادتر شده است. ب: به وحدت وجود میرسیم، یعنی با دوست داشتن هویت شخصی خود را از دست نمیدهیم. وابستگی زیاد به همسر اعتیاد عاطفی چیزی شبیه اعتیاد به موادمخدر یا اعتقاد به مشروبات الکلی است چنین عاشقی اجازه رشد، بالندگی و شکوفایی را به طرف مقابلش میدهد، یعنی به عنوان پشتیبانی استوار تلاش میکند که معشوق به توانمندی درونی برسد، زیرا میداند کسی که از درون توانمند شد، قادر است به دیگران توانمندی ببخشد. پس عاشقی که میل دارد معشوق به روش او تصمیم بگیرد، کماکان درگیر ”من" خودش است و احساس مالکیت سراسر وجودش را فرا گرفته است. عاشقی که دایما تلاش میکند که معشوق را تغییر دهد، از احترام به خود محروم و هنوز نمیداند که عاشق واقعی، معشوق را همانطور که هست میپذیرد. براندن میگوید: ”عشق و عاطفه به هیچ وجه نمیتواند جایگزین هویت انسانی شود." یعنی شما ضمن اینکه شخصی را دوست دارید، هویت خود را از دست نمیدهید. ولی دیگر فلاسفه اعتقاد دارند اگر شما عاشقی شیدا و دلدادهای بیچون و چرا باشید حرمت به خود را از دست میدهید. یعنی به جای عشق به طرف مقابلتان، به او اعتیاد پیدا میکنید، زیرا دیگر هویتی برای شما باقی نمانده که در پناه آن استقلال خود را حفظ کنید. در این صورت اگر خللی به رابطه شما وارد شود، دچار افت روحی و روانی شده و تا مرز از خود بیخود شدن پیش میروید. خودکشیها، اسیدپاشیها و متنفرشدنها از معشوق، همه و همه ناشی از، از دست دادن هویت است. اگر عاشقی ارزش و احترام لازم را برای خود قایل باشد، به یقین جداییها را فاجعه نمیپندارد و دست به اعمال جنونآمیز نمیزند. پس اگر بخواهید عاشقی معرفی شوید که عشق اصیل و سالم را میشناسد، باید ضمن احترام به خود، به عقیده، سلیقه و آلاآعلاقههای معشوق خود احترام بگذارید و این مهم میسر نمیشود، مگر طرفین از یک رشد درونی و غنای معنوی برخوردار باشند. از نظر روانشناسان اعتیاد عاطفی چیزی شبیه اعتیاد به موادمخدر یا اعتقاد به مشروبات الکلی است که شخص فقط به حکم نیاز به طرف او جذب میشود. پس فقر معنوی در عاشق باعث میشود که به شدت به معشوق وابسته شده و در خیلی از موارد آویزان او شود و اگر به دلایلی رابطهاش قطع یا تضعیف شود معتاد عاطفی دچار چالشهای شدیدی میشود و همانند معتادی که او را از مصرف موادمخدر منع کردهاند، در تب و تاب میافتد. عاشق واقعی نه کسی را استعمار میکند و نه مستعمره کسی میشود. کسی که استقلال رای و نظر دارد، نه ملک مطلق کسی میشود و نه احساس مالکیت بر دیگری دارد. اغلب کسانی که مایلند مستعمره نفرتانگیز دیگران بشوند باید در تفکر خود تجدیدنظر کرده و تلاش نمایند تا دوباره هویت انسانی خود را بازیابند. برای اینکه نتیجهگیری مختصری از این بحث بسیار پیچیده بگیریم، مشخصات عشق اصیل را برمیشماریم: عشاق واقعی ضمن احترام به خود، به ارزش و اعتبار معشوق بها میدهند. هر کدام در فکر رشد و بالندگی دیگری هستند. فرق عشق را با دوست داشتن میدانند و حساب این دو را از هم جدا کردهاند. در عین اینکه یک دل و یک دلبرند، قادرند دیگران را دوست بدارند و برای امنیت یکدیگر تلاش کنند و بالاخره قدرشناس یکدیگر باشند. به این ترتیب نهال عشق که در ابتدا نورس بود، تدریجا همه وجود عاشق و معشوق را در بر میگیرد و به درخت تنومندی با ریشههای مقاوم تبدیل میشود. منبع: موفقیت

روان درمانی (گاهی برای مدیریت خشم از روش روان-شناخت درمانی استفاده میشود، و همچنین درمانی برای مقابله/مشاهده دینامیکهای پنهان میانفردی و مسائل گذشته که میتواند برانگیزاننده خشم باشد.) 1. بیولوژی اعصاب انسان، خشم را مزیت میداند. بخشی از این پیامد مربوط به لحظهای است که خشم حس خوبی دارد، احساس اینکه کاری انجام میشود. خشم، تمام ترمزهای اخلاقی و منطقی مغز را لگدمال میکند چون از سیستم کنارهای آغازین ما نشات میگیرد: مرکز مغزی اتوماتیکترین احساسات ما مانند ترس و علاقه. سیستم کنارهای، مستقیمترین ارتباط را با سیستم واکنش جنگ یا گریز ما دارد و شامل کنترل روی حملات آدرنالین، هشیاری، و سایر غرایزی میشود که شما را آماده جنگ یا فرار سریع میکند. 2. خشم، مشابه سایر اعتیادهاست. چیزی که اتفاق میافتد این است که خشم، میتواند به حملاتی مشابه فعالیتهای هیجان خواهی منجر شود، که در این فعالیتها، خطر موجب برانگیختگی دریافتگرهای پاداش دوپامین در مغز میشود، یا مانند شکلهای دیگراعتیاد مانند قمار، ورزشهای شدید، حتی داروهایی مانند کوکائین و متامفتامینها. خشم میتواند پاداش خودش باشد، اما مانند سایر اعتیادها، عواقب نهایی، خطرناک و واقعی هستند و افراد از انگیزههای خشم در آن لحظه پیوری میکنند بدون اینکه به پیامدهایش توجهی داشته باشند. 3. خشم، شکنندگی نفس را بیشتر میکند. شکنندگی و آسیب نفس، جنبه روانشناسی هم دارد، که اغلب در شخصیتهای خود شیفته دیده میشود؛ حملات بعداز خشم میتوانند با احساسات نهفته ضعف یا عدم امنیت روی دهند، به عنوان راهی برای احساس قدرت در لحظه و غلبه بر احساس ضعف و عدم امنیت. خشم همچنین به افراد این احساس را میدهد که مختصرا نسبت به چیزهایی که عموما کنترلی رویشان ندارند، احساس کنترل کنند. متاسفانه نتایج ناخوشایند، پیامدهای منفی جلوه شما نزد دیگران را که باعث آزارتان میشود، تشدید میکند و چرخه ناامنی ادامه پیدا میکند. یک چرخه خطرناک از خشم و کج خلقی و مجازات که در نهایت به شخص خشمگین آسیب میزند. 4. خشم ممکن است آشنا و خوشایند باشد و همچنین روشی برای خودداری احساسی. متاسفانه برای بعضیها که در محیطی همیشه آشفته و ناآرام بزرگ شدهاند، بیثباتی و دگرگونپذیری خشم ممکن است خودسرانه تبدیل به حالتی خوشایند شود و به سردرگمی یا فرار از احساسات ناخوشایند پنهان مانند خلاء یا ترس منجر گردد. حمله خشم و ناسازگاری، حس آشنایی داده و نزدیکی مخربی ایجاد میکند که ممکن است فردی این احساس را به مقابله با احساسات منفیتر مانند شکست یا اندوه ترجیح دهد. جدای از محیطهای خانوادگی دلخراش، افسران جنگ هم در معرض این اعتیاد اشنا قرار دارند، چون تا مدتها در موقعیتهای پر از تهدید گذشته باقی میمانند و آن شرایط در دورههای مختلف زمانی برایشات تکرار میشود. بنابراین ارزش این را دارد که از خود بپرسید آیا به خشم اعتیاد دارید؟ اگر چنین است، استراتژیهایی وجود دارد که به شما کمک میکند. مانند: روان درمانی (گاهی برای مدیریت خشم از روش روان-شناخت درمانی استفاده میشود، و همچنین درمانی برای مقابله/مشاهده دینامیکهای پنهان میانفردی و مسائل گذشته که میتواند برانگیزاننده خشم باشد.) درمان هرنوع اختلال مانند افسردگی، اضطراب، و اختلال تنشزای پس از حادثه(PTSD) که میتواند خشم را بهعنوان یکی از علائم بروز دهد. استراتژیهای مثبت غلبه بر استرس مانند شوخی و سرگرمی/ ورزش/ یوگا / مدیتیشن/ سفر. یادگرفتن رفتارهای جایگزین مانند چگونگی حل مسئله بهطور ساختاری و اتکای کمتر روی ظغیانهای ناگهانی، صحبت درباره محرکهای خشم با دیگران پیش از آنکه روی دهند، تمرین تفکر/ باور و …درمورد گرایشاتتان صادقانه با اعضای خانواده و دوستان صحبت کنید. اما درست مانند هر اعتیاد دیگری، اولین قدم، تائید و پذیرفتن این است که مشکلی وجود دارد؛ و برای خیلی از افراد این سختترین قدم است تا زمانیکه متاسفانه چیزی روی دهد که راه برگشتی باقی نگذارد. تصدیق این موضوع که خشم شما تبدیل به یک مشکل شده، نیاز به خردمندی، بلوغ و شجاعت دارد و متاسفانه بسیاری از افراد هنوز به عقب برنگشتهاند تا تاثیر رفتارشان را روی اطرافیانشان ببینند،آگاهی، اولین قدم برای دوباره ساختن است. منبع: مجله سلامت

«آدام آلتر» با 36 سال سن استادیار دانشکده اقتصاد استرن در دانشگاه نیویورک است و درباره روانشناسی و بازاریابی تحقیق میکند. گفتنی است «آدام آلتر» یک روانشناس اجتماعی نیز هست. او در کتاب جدید خود به نام «مقاومتناپذیر: رشد تکنولوژی اعتیادآور و موضوع در دام نگهداشتن ما» به تحقیق درباره اعتیاد بسیاری از ما انسانها (جوانان، نوجوانان و بزرگسالان) به محصولات دیجیتال نوین پرداخته و دراینباره هشدار میدهد. (آنهم اعتیاد نه به معنای سمبولیک، بلکه به معنای واقعی کلمه معتادشدن). لازم به ذکر است که این گفتوگو در دفتر روزنامه نیویورکتایمز حدود دو ساعت زمان برده، ولی این گفتوگو برای شفافیت بیشتر و ایجاز، کمی تصحیح و خلاصه شده است. چه چیزی باعث شده است که شما فکر کنید مردم به وسایل دیجیتال و رسانههای اجتماعی معتاد هستند؟ در گذشته ما فکر میکردیم اعتیاد چیزی است که به موادی مثل هروئین، کوکائین و نیکوتین مربوط میشود. امروزه ما با یک پدیده اعتیاد رفتاری مواجه هستیم. یک رهبر صنعت فناوری درباره آن به من گفت که مردم در حال حاضر نزدیک به سه ساعت در روز را مشغول کارکردن با موبایلهایشان هستند و این در حالی است که پسران نوجوان گاهی اوقات چندین هفته را تنهایی در اتاقهایشان درحال بازی با بازیهای رایانهای سپری میکنند. از سوی دیگر در موقعیتی هستیم که صاحبان اپلیکیشن اسنپچت به این افتخار میکنند که کاربران این اپلیکیشن روزانه بیش از 18 بار این برنامه را باز میکنند. اعتیاد رفتاری اکنون بهشدت زیاد شده است. براساس یک تحقیق که در سال 2011 انجام گرفت، مشخص شد 41 درصد از ما حداقل یک نوع از اعتیاد رفتاری را دارا هستیم. مسلما در سالهای اخیر میزان اعتیاد به این وسایل با زیادشدن شبکههای اعتیادآور اجتماعی و تلفنهای هوشمند و تبلت افزایش یافته است. شما اعتیاد را چگونه تعریف میکنید؟ تعریفی که من از اعتیاد دارم، این است که اعتیاد چیزی است که شما در کوتاهمدت از انجامدادن آن لذت میبرید و در درازمدت به شما آسیب میزند، ولی شما بههرصورت به دلیل وسواس بیاراده، این کار را باز هم انجام میدهید. ما از نظر بیولوژیکی مستعد وابستهشدن به اینگونه وسایل هستیم. اگر شما کسی را مقابل یک ماشین بازی قمار قرار دهید، مغز این انسان از لحاظ کیفی مانند زمانی به نظر میرسد که هروئین مصرف میکند. اگر شما کسی هستید که به صورت وسواسگونه بازیهای رایانهای را انجام میدهید (البته نه هرکسی؛ بلکه منظور کسانی است که به یک بازی خاص معتاد هستند) همان لحظهای که کامپیوتر، بازی را شروع میکند مغز شما مانند شخص معتاد به مواد مخدر، عمل خواهد کرد. ساختمان مغز ما طوری است که اگر یک تجربه باعث فشار دکمه مناسبی در مغز شود، موجب ترشح دوپامین میشود که با ترشح این ماده احساس خوشی کوتاهمدتی به ما دست میدهد. اما اشکال اینجاست که در طولانیمدت نوعی مقاومت ایجاد میکند و باعث میشود ما به آن ماده بیشتر احتیاج پیدا کنیم. به عبارت دیگر باعث شکستهشدن اراده ما خواهد شد. آیا طراحان تکنولوژیهای جدید در جریان کاری که انجام میدهند، هستند؟ کسانی که بازیهای رایانهای را خلق میکنند، نمیگویند که به دنبال خلقکردن اعتیاد هستند. آنها فقط میخواهند که شما بیشترین زمان ممکن را صرف محصولاتشان بکنید. بعضی از بازیهای داخل گوشیهای هوشمند نیازمند پرداخت پول از جانب شما برای ادامهدادن بازی هستند. طراحان این بازیها امکان برندهشدن مکرر را به شما میدهند؛ شبیه همان ماشینهای بازی موجود در قمارخانهها که گاهبهگاه به شما امکان برد میدهند تا شما را علاقهمند نگه دارند. جای تعجب نیست که تولیدکنندگان این بازیها اغلب نسخههای مختلفی از یک بازی را منتشر و امتحان میکنند که کدام نسخه مقاومت مصرفکننده را بیشتر میشکند و به مدت طولانیتری توجه آنها را به خود جلب میکند که البته این روش نتیجه نیز داده است. من برای کتابی که در حال نوشتن آن بودم با یک مرد جوان مصاحبه کردم که به مدت 45 روز متوالی جلوی کامپیوتر نشسته و مشغول بازی با بازیهای رایانهای بود. بازیکردن وسواسگونه باقی عمرش را نیز نابود کرده بود و درنهایت کارش به یک کلینیک ترک اعتیاد به نام «شروع دوباره» در ایالت واشنگتن کشیده شد و اینجا جایی است که در درمان وابستگی به این بازیها تخصص دارند. آیا ما به قانونی برای حفاظت از خودمان احتیاج داریم؟ درنظرگرفتن قانون، ایده بدی نیست. حداقل برای بازیهای رایانهای در چین و کرهجنوبی چندین طرح پیشنهادی به نام قوانین سیندرلا وجود دارد. هدف از این طرحها، محافظتکردن بچهها در مقابل بازیهای خاص بعد از نیمهشب است. در سراسر آسیای شرقی اعتیاد به بازیها و اینترنت یک مشکل بسیار جدی است. در چین میلیونها جوان با این مشکل مواجهند و برای رفع این مشکل کمپهایی دارند که والدین، فرزندان خود را برای ماهها به آنجا میفرستند و در آنجا درمانگران، آنها را با یک برنامه ترک اعتیاد درمان میکنند. چرا شما ادعا میکنید که مقدار زیادی از این وسایل الکترونیکی جدید باعث این اعتیاد رفتاری شدهاند؟ خب، شما به رفتار مردم نگاه کنید. براساس یک نظرسنجی 60 درصد از بزرگسالان میگویند که موبایلهایشان را هنگام خواب در کنار خود میگذارند. نظرسنجی دیگری حاکی است که نیمی از پاسخدهندگان ادعا کردهاند در طول شب ایمیلهایشان را باز میکنند. بهعلاوه این ابزارهای جدید به نوعی به ابزارهای کامل در خدمت رسانههای اعتیادآور تبدیل شدهاند. یعنی اگر بازیها و شبکههای اجتماعی قبلا فقط روی کامپیوترهای خانههای ما بودند، الان وسایل همراهی که همواره با ما هستند این امکان را به ما میدهند که در همهجا به آنها دسترسی داشته باشیم. امروزه ما بیوقفه در حال سرزدن به شبکههای اجتماعیمان هستیم که باعث بههمریختن کار و زندگی روزانه ما میشود. به جای اینکه متوجه باشیم که در کجا قدم میزنیم و با چه کسانی صحبت میکنیم، دچار این وسواس شدهایم که در اینستاگرم چند تا لایک میگیریم. این کار چه آسیبی به ما میزند؟ اگر شما روزانه به مدت سه ساعت سرگرم گوشیتان باشید، این مدتزمانی است که شما از برخورد چهرهبهچهره با مردم محروم شدهاید. گوشیهای هوشمند هر چیزی را که شما در لحظه از آن لذت میبرید به شما میدهد، ولی این چیزها به ابتکار عمل احتیاج ندارند. شما هیچوقت نیاز ندارید چیزی را به خاطر بسپارید چون همهچیز در گوشی شما و روبهروی شماست. شما احتیاج ندارید که توانایی بهخاطرسپردنتان را افزایش دهید و نیازی به خلق ایدههای جدید ندارید. من موضوع جالبی را فهمیدم و آن این است که «استیو جابز» در یک مصاحبه در سال 2010 گفته بود که بچههایش از آیپد استفاده نمیکنند. در حقیقت تعداد باور نکردنیای از غولهای تکنولوژی ساکن در دره سیلیکون اجازه نمیدهند که بچههایشان به ابزارهای خاصی نزدیک شوند. در دیگر منطقه مهم شهر یک مدرسه خصوصی وجود دارد که در این مدرسه به بچهها اجازه استفاده از هیچ نوع تکنولوژیای مثل آیفون یا آیپد داده نمیشود. موضوع جالب درباره این مدرسه این است که 75 درصد از والدین بچهها خود در زمره مدیران اجرائی شرکتهای صاحب این تکنولوژیها هستند. آگاهی از وجود این مقررات در این مدرسه من را به سمت نوشتن کتاب «مقاومتناپذیر» سوق داد که در این محصولات چه چیزی هست که از دیدگاه متخصصان آنقدر احتمال خطرناکبودنشان میرود. شما یک پسر 11ماهه دارید، وقتی با او هستید چگونه با تکنولوژی برخورد میکنید؟ من سعی میکنم وقتی در کنار او هستم از موبایلم استفاده نکنم. درواقع این یکی از بهترین راههایی است که من را مجبور کرده از گوشی خودم زیاد استفاده نکنم. آیا خود شما به این وسایل اعتیاد دارید؟ بله، فکر میکنم به آنها اعتیاد دارم. من هم گهگاهی به بازیهای مختلف روی تلفنم اعتیاد پیدا کردهام. مانند بسیاری از مردم شرکتکننده در نظرسنجی اشارهشده در قبل، من نیز معتاد به ایمیلهایم هستم و نمیتوانم از نگاهکردن به آنها دست بردارم و اگر قبل از خواب ایمیلهایم را چک نکنم، نمیتوانم بخوابم. هرچه تلاش میکنم این کار را انجام ندهم، اما باز موبایلم را در کنار تختم میگذارم. تکنولوژی برای زنجیرکردن ما به خود طراحی شده است. ایمیلها انتهایی ندارند. برنامههای ارتباط جمعی بیپایان هستند. سایتی مانند توییتر مطالبی دارد که پایانناپذیرند. شما میتوانید 24ساعته پای آنها بنشینید و هیچوقت کارتان تمامی ندارد و شما مجددا برای چیزهای بیشتری به این شبکهها برخواهید گشت. اگر شما بخواهید به دوستی برای ترک اعتیاد رفتاریاش توصیهای کنید، چه چیزی را پیشنهاد میدهید؟ من پیشنهاد میکنم که آنها درباره اینکه چگونه به تکنولوژی اجازه میدهند به زندگیشان حمله کند، دقت بیشتری داشته باشند و مهمتر هم اینکه آنها باید این ابزارها را خاموش کنند. من از این ایده خوشم میآید. برای مثال به مدت شش شب به ایمیلهایشان پاسخ ندهند. عموما من میگویم که وقت بیشتری برای گذراندن در طبیعت پیدا کنند. مثلا به طور رودررو با کسی بنشینند و مکالمهای طولانی بدون حضور هیچگونه تکنولوژی داشته باشند. باید ساعاتی از روز را طوری گذراند که انگار دهه 1950 است یا در جایی بنشینید که نتوان گفت در چه عصری قرار دارید و نمیتوانید بگویید در چه زمانی هستید. نباید همیشه خیره به صفحه گوشیهایتان باشید. منبع: روزنامه شرق

خشم، در آمریکا یک اپیدمی است؛ همه چیز را آلوده کرده، از بگومگوهای رسانهای تا جنون جاده، جنگها، کشتارهای دستهجمعی. اما جدای از ابعاد خطرناک گستردهتر این احساس اساسی بشر و ارتباطش با خشونت، خشم، در معیارهای کوچکتر،روی زندگی روزمره شخصی ما هم تاثیراتی دارد. همهچیز، از درماندگی در محل کار گرفته تا اختلافات خانوادگی میتواند باعث بروز استرس، اضطراب و افسردگی شود. با اینکه میدانیم عصبانیت و خشم تا چه اندازه میتواند مخرب و دردناک باشد، چرا وقتی بروز میکند سرشار از آن میشویم؟ چرا علی رغم تمام پیامدهای خطرناکش، به افتادن در دامش ادامه میدهیم؟ پیامدهای قانونی، اجتماعی، مالی، جسمی، … بیولوژی اعصاب انسان، خشم را مزیت میداند. بخشی از این پیامد مربوط به لحظهای است که خشم حس خوبی دارد، احساس اینکه کاری انجام میشود. خشم، تمام ترمزهای اخلاقی و منطقی مغز را لگدمال میکند چون از سیستم کنارهای آغازین ما نشات میگیرد: مرکز مغزی اتوماتیکترین احساسات ما مانند ترس و علاقه. سیستم کنارهای، مستقیمترین ارتباط را با سیستم واکنش جنگ یا گریز ما دارد و شامل کنترل روی حملات آدرنالین، هشیاری، و سایر غرایزی میشود که شما را آماده جنگ یا فرار سریع میکند. خشم، مشابه سایر اعتیادهاست. چیزی که اتفاق میافتد این است که خشم، میتواند به حملاتی مشابه فعالیتهای هیجان خواهی منجر شود، که در این فعالیتها، خطر موجب برانگیختگی دریافتگرهای پاداش دوپامین در مغز میشود، یا مانند شکلهای دیگراعتیاد مانند قمار، ورزشهای شدید، حتی داروهایی مانند کوکائین و متامفتامینها. خشم میتواند پاداش خودش باشد، اما مانند سایر اعتیادها، عواقب نهایی، خطرناک و واقعی هستند و افراد از انگیزههای خشم در آن لحظه پیوری میکنند بدون اینکه به پیامدهایش توجهی داشته باشند. خشم، شکنندگی نفس را بیشتر میکند. شکنندگی و آسیب نفس، جنبه روانشناسی هم دارد، که اغلب در شخصیتهای خود شیفته دیده میشود؛ حملات بعداز خشم میتوانند با احساسات نهفته ضعف یا عدم امنیت روی دهند، به عنوان راهی برای احساس قدرت در لحظه و غلبه بر احساس ضعف و عدم امنیت. خشم همچنین به افراد این احساس را میدهد که مختصرا نسبت به چیزهایی که عموما کنترلی رویشان ندارند، احساس کنترل کنند. متاسفانه نتایج ناخوشایند، پیامدهای منفی جلوه شما نزد دیگران را که باعث آزارتان میشود، تشدید میکند و چرخه ناامنی ادامه پیدا میکند. یک چرخه خطرناک از خشم و کج خلقی و مجازات که در نهایت به شخص خشمگین آسیب میزند. خشم ممکن است آشنا و خوشایند باشد و همچنین روشی برای خودداری احساسی. متاسفانه برای بعضیها که در محیطی همیشه آشفته و ناآرام بزرگ شدهاند، بیثباتی و دگرگونپذیری خشم ممکن است خودسرانه تبدیل به حالتی خوشایند شود و به سردرگمی یا فرار از احساسات ناخوشایند پنهان مانند خلاء یا ترس منجر گردد. حمله خشم و ناسازگاری، حس آشنایی داده و نزدیکی مخربی ایجاد میکند که ممکن است فردی این احساس را به مقابله با احساسات منفیتر مانند شکست یا اندوه ترجیح دهد. جدای از محیطهای خانوادگی دلخراش، افسران جنگ هم در معرض این اعتیاد اشنا قرار دارند، چون تا مدتها در موقعیتهای پر از تهدید گذشته باقی میمانند و آن شرایط در دورههای مختلف زمانی برایشات تکرار میشود. بنابراین ارزش این را دارد که از خود بپرسید آیا به خشم اعتیاد دارید؟ اگر چنین است، استراتژیهایی وجود دارد که به شما کمک میکند. مانند: روان درمانی (گاهی برای مدیریت خشم از روش روان-شناخت درمانی استفاده میشود، و همچنین درمانی برای مقابله/مشاهده دینامیکهای پنهان میانفردی و مسائل گذشته که میتواند برانگیزاننده خشم باشد.) درمان هرنوع اختلال مانند افسردگی، اضطراب، و اختلال تنشزای پس از حادثه(PTSD) که میتواند خشم را بهعنوان یکی از علائم بروز دهد. استراتژیهای مثبت غلبه بر استرس مانند شوخی و سرگرمی/ ورزش/ یوگا / مدیتیشن/ سفر. یادگرفتن رفتارهای جایگزین مانند چگونگی حل مسئله بهطور ساختاری و اتکای کمتر روی ظغیانهای ناگهانی، صحبت درباره محرکهای خشم با دیگران پیش از آنکه روی دهند، تمرین تفکر/ باور و … درمورد گرایشاتتان صادقانه با اعضای خانواده و دوستان صحبت کنید. اما درست مانند هر اعتیاد دیگری، اولین قدم، تائید و پذیرفتن این است که مشکلی وجود دارد؛ و برای خیلی از افراد این سختترین قدم است تا زمانیکه متاسفانه چیزی روی دهد که راه برگشتی باقی نگذارد. تصدیق این موضوع که خشم شما تبدیل به یک مشکل شده، نیاز به خردمندی، بلوغ و شجاعت دارد و متاسفانه بسیاری از افراد هنوز به عقب برنگشتهاند تا تاثیر رفتارشان را روی اطرافیانشان ببینند،آگاهی، اولین قدم برای دوباره ساختن است.

یک روانشناس با تشریح علائم بروز افسردگی فصلی گفت: مقاومت نسبت به درمان و مراجعه نکردن به پزشک در زمان بروز افسردگی باعث تشدید بیماری و کند شدن روند درمان میشود، متاسفانه در کشور ما باور عمومی و اشتباه مانع پیگیری روند بیماری میشود زیرا افراد تصور میکنند با مصرف داروهای اعصاب و افسردگی به آن اعتیاد پیدا میکنند. قاسم زاد، روانشناس در مورد بروز افسردگی فصلی اظهار کرد: برخی همزمان با تغییر فصل با اختلالات خلقی و روحی مواجه میشوند که با توجه به علائم آن میتوان نسبت به درمان افسردگی اقدام کرد. در صورتی که فرد در مراحل اولیه بروز بیماری، درمان نشود پس از مدتی روند بیماری شدت گرفته و درمان به سختی محقق میشود. وی در مورد علایم بروز افسردگی فصلی گفت: افسردگی علائم جسمانی و روانی خاصی دارد از جمله علائم جسمی میتوان به کاهش انرژی، کاهش کارآمدی فرد، تغییر وزن، برهم خوردگی ساعت خواب، تغییر در اشتها و از علائم روانی میتوان به کند شدن در کارها، بی میلی و تغییر در روابط زناشویی، کاهش میل جنسی، تمایل به گریه کردن و خمودگی اشاره کرد. قاسم زاد افزود: افرادی که در زندگی خود سابقه بروز افسردگی دارند حتما پس از برخورد با این علائم باید بلافاصله به پزشک مراجعه کنند تا وارد مرحله درمان دارویی شوند و در کنار آن نیز اقدامات روان درمانی و روان شناختی نیز انجام دهند تا بتوانند به صورت عملی با بروز علائم افسردگی مقابله کنند. این روانشناس یادآور شد: افسردگی فصلی کاهش روابط بین فردی و خانوادگی را در پی دارد که فرد در روند شغلی و زندگی شاهد افت انرژی و کارایی میشود و اطرافیان فرد افسرده با مشاهده چنین حالتی به او تذکر میدهند و این مساله میتواند از نظر روحی و روانی به فرد آسیب وارد کند زیرا وقتی کارایی فردی کاهش پیدا میکند و نمیتواند رضایت اطرافیان و کارفرمایان را تامین کند برهمین اساس در پی گلایهها و انتقادات اطرافیان اعتماد به نفس فرد نیز کاهش مییابد. وی تاکید کرد: با وجود این تغییرات زمینه برای نا امیدی، ناتوانی، ناکارآمدی، اضطراب و افسردگی بیشتر فرد مبتلا به اختلال افسردگی فراهم میشود البته میزان بروز افسردگی فصلی در پاییز و زمستان بیشتر از سایر فصول است اما برخی از افراد در فصل بهار نیز دچار این مشکل میشوند. قاسم زاد ادامه داد: اگر درمانهای صحیح و به موقع برای افسردگی صورت گیرد از بروز مجدد آن جلوگیری میشود اما در این نوع اختلال، فرد با هوشیاری و آگاهی کامل به بیماری مبتلا میشود برهمین اساس خود فرد میتواند سریع به پزشک مراجعه کند. این روانشناس گفت: در سایر کشورهای دنیا وقتی فرد با علائم بروز افسردگی مواجه میشود در همان مراحل اولیه به پزشک مراجعه و نسبت به درمان اقدام میکند اما در کشور ما نوعی مقاومت در مصرف داروها و مراجعه به روانشناس و روانپزشک وجود دارد به طوری که به دلیل باورهای اشتباه عمومی فرد نسبت به درمان و مصرف دارو مقاومت دارد. مردم تصور میکنند با مصرف داروهای افسردگی و اعصاب به مرور زمان به آن اعتیاد پیدا میکنند در حالی که واقعا چنین نیست و این تصور به اشتباه رواج یافته است. منبع: سلامت نیوز

مقاله علمی و پژوهشی " تبیین تخالف نظر و عمل از دیدگاه فارابی و ابن سینا" مقاله ای است در 22 صفحه و با 16 فهرست منبع که در مجلات معتبر علمی و پژوهشی با رویکرد اخلاق وحیانی منتشر شده است در این مقاله علمی و پژوهشی به مباحث گرایش؛ افعال؛ اقناع؛ انفعالات نفسانی، دیدگاه فارابی و دیدگاه ابن سینا پرداخته شده است چکیده مقاله فارابی و ابنسینا عللی را که تخالف نظر و عمل را تببین پسین میکنند و راهکار بالقوه این تخالفاند و همچنین از عوامل و مؤلفههای پیشین تخالفسازند، در آثارشان پراکنده بررسی کردهاند. تناسب کیفیت علم با سطوح ادراکی مختلف میتواند عاملی مهم در توجه به مؤلفههای تخالف باشد. باتوجهبه پیروی بیشتر افراد از ظن و تخییل، شخص حتی با وجود علم مضاد با تخیلات و ظنیات خود، همچنان براساس ظنیات و تخیلات خود عمل میکند و دربرابر آنها منفعل میشود. چنین چیزی نمایانگر تأثیر قوی تخییل در سطح تصوری و بهتبع آن اقناع در سطح تصدیقی است؛ بهگونهایکه میتوان عوامل نقصان یا پیشرفت هر برنامهای را در پرتو این دو بعد ارزیابی کرد. از دیگر عوامل تخالف، نبود انگیزش، ارشاد، شوق و همچنین خلقیات، انفعالات و عوامل روانی است که به آنها توطئات ذهنی میگویند. گرایش مردم به تبعیت از امیال، بیانگر جایگاه هریک در افعال ارادی است. فارابی و ابنسینا به نقش اعتیاد نیز توجه کردهاند. این اعتیاد، نقش نظر و علم را در مبادی فعل ارادی کاهش میدهد. باید توجه کرد که دامنۀ افراد خاصی برای جایگاه هریک از عوامل تخالف بیان شده است؛ درنتیجه، مسئلۀ تحقیق و پاسخهای آن در دو سطح توصیفی و تحلیلی، مطلق نیستند و نسبت به افراد و شرایط متغیر است. عنوان مقاله [English] the explanation of opposition of Thought and act in Farabie's and Avecina's view چکیده [English] The soul’s tendency as the origin of intentional act is considered by Farabi and Avesina. the votes effects of capricious wind and the acts consequences of tendencies causes the importance of discussion about the emotional acts origin. Both Farabis and Avesina considers the apprehensions of emotions and tendencies and acts consequences in common people as basis for societies need to the rhetoric in behaviors dimension. The individuals encouragement to the intentional act according to the take part peace of heart and impulsion, tendency desire and etc. in creating act causes the appearance of the role of persuasion and affections of it in his dimension and the attract tendencies. The persuasions position in this dimension could consider in the basis such as persuasion as the foundation of the intentional acts, the effects tendencies of persuasion and persuasive affairs and the consideration impulsions dimension and emotional persuasion and rhetoric such affections create a type of aspiration and the precedence the type of act. That it don’t perform in the absence of such affairs. Persuasion could be very important in alteration, conciliation and in order to direction of the acts in emotional dimension. کلیدواژهها [English] "Tendencies", "acts ", "persuasion", " impulsion" دانشجویان دوره دکترا و کارشناسی ارشد می تواند از محتوای این مقاله برای رساله دکترا و پایان نامه کارشناسی ارشد بهره ببرند .

همه ما به افکارمان وابسته هستیم و اگر نتوانیم افکارمان را تغییر دهیم، خودمان را هم نمیتوانیم تغییر دهیم. در ادامه به 9 ویژگی اشاره میکنیم که 90 درصد ما به آنها دچار هستیم. 1-راحت طلبی هیچ موفقیتی بدون کار و تلاش به دست نمیآید و صبر، تنها راه تحمل سختیهاست. وقتی منتظر میمانیم که همهچیز خودبهخود روبهراه شود در واقع تخم ناامیدی را در وجودمان میکاریم که اسباب تسلیمشدن هر چه سریعترمان را فراهم میآورد. میدانید ایراد تسلیم شدن در چیست؟ در ندانستن! تسلیم شدن فرصت اینرا که ببینید چه در چنته دارید، از شما میگیرد! شجاع باشید! روی کارهایی دست بگذارید که هیچکس حتی به آنها فکر نمیکند. کارهایی که از آن میترسید وتوان شما را به چالش میکشد چون این فعالیتها معرف شماست. این کارهاست که فرق بین زندگیکردن و وجودداشتن و فاصله بین راهبلدی و راهرفتن را نشان میدهد و سرانجام فرق بین زندگی معمولی و زندگی سرشار از موفقیت و شادی را مینمایاند. 2-محدود کردن ذهن ما محصول گذشتهمان هستیم نه زندانی آن. وقتی دست از یادگیری برمیدارید درواقع قید پیداکردن معنای زندگی را زدهاید. وقتی همواره در حاشیه امنی که برای خود ساختهاید، ساکنید انتظار موفقیت نداشته باشید. موفقیت حاصل ماجراجویی و تجربه تازههاست. درعینحال که به ارزشهای اصلی خود پایبندید باید قلب و ذهنتان را به روی تجربهها، احساسات و ایدههای جدید بگشایید. وقتی مسئلهای را از زوایای مختلف بررسی میکنید نگاه جامعتر و روشنتری نسبت به آن مییابید. نگاه خود به زندگی را به چالش بکشید و جادوی زندگی را درک کنید. 3-مقایسه خود با دیگران و رقابت با آنها اگر دست از مقایسه کردن خودتان با دیگران بردارید، میتوانید به هر چیزی که برایتان مهم است دست یابید. اصلاً مجبور نیستید کاری را بکنید که همه انجام میدهند. اعتیاد به مقایسهکردن خودتان با دیگران، چیزی جز سرخوردگی به همراه ندارد در عوض با مقایسهکردن خودتان با خودتان پیشرفت بهتری نصیبتان خواهد شد. شما با هیچکس جز خودتان در رقابت نیستید. در نظر داشته باشید بهجای رقابت با دیگران میتوانید با همکاری آنها روی اهداف مشترکی کارکنید و با هم به هدفی دستیابید که هیچکدام بهتنهایی قادر به رسیدن به آن نیستید. 4-چشم به راه تایید دیگران شما برای خوببودن به تأیید و اجازه هیچکس نیاز ندارید. این جمله را با خود تکرار و به آن فکر کنید. در ۹۹ درصد مواقع، قضاوت و ترککردن و نپذیرفتنی که از طرف دیگران با آن مواجه میشوید متوجه خود شما نیست، بلکه این نوع رفتار حاصل ناامنیها، محدودیتها و نیازهای آنهاست و مطلقاً نیازی نیست آنها را جدی بگیرید. ارزش شما به تعریف و نگاه دیگران وابسته نیست، بلکه موضوعی ذاتی است. شما زندهاید و به همین دلیل باارزشید. شما مجازید که فکر و احساس کنید. حقدارید برای تأمین نیازهایتان تلاش کنید و چیزی را به خودتان اختصاص دهید، اما به این حقیقت توجه کنید که آنچه هستید، با ارزش است. 5-با همهچیز احساسی و شخصی برخورد کردن کسی باعث شده بیشتر در ترافیک معطل شوید. کسی برای شما نامه نمینویسد. همکارانتان برای ناهار منتظرتان نماندند. دلیل برای ناراحتی زیاد است، اما چه چیزی شمارا ناراحت میکند؟ همهچیز را به خودتان میگیرید درحالیکه ممکن است نیتی پشت این رفتار نباشد. این کار را با خودتان نکنید. طوری رفتار نکنید که انگار همه میخواهند به شما آسیب برسانند. رفتار دیگران به خودشان مربوط است، خودتان را درگیر نکنید. 6-با دیگران مهربانتر از خودتان هستید زندگی خیلی زیباتر است وقتیکه بهترین دوست خودتان باشید. به خودتان سخت نگیرید و خودتان را فراموش نکنید. خیالتان راحت باشد هستند کسانی که هم فراموشتان کنند و هم به شما سخت بگیرند، لازم نیست خودتان را بهزحمت بیندازید. توجه به خودتان اصلاً خودخواهانه نیست. اگر مراقب خودتان نباشید توانایی مراقبت از هیچکس دیگری را نیز نخواهید داشت. 7-فکر میکنید به اندازه کافی ندارید که ببخشید از تقسیم آنچه دارید، نترسید. بخشندگی شمارا از اینکه برده داراییهایتان باشید حفظ میکند. بهبیاندیگر بخشندگی تنها کمک به دیگران نیست بلکه آزادی را برای شما به ارمغان میآورد .اگر نتوانید چیزی را بیدریغ به کسی بدهید هیچگاه طعم توانگری واقعی را نخواهید چشید، برای قلب و ذهن هیچ تمرینی بهتر از خمشدن و گرفتن دست افتادگان نیست. 8-اعتیاد به فکر زیاد گاهی ذهنتان بدون دلیل خاصی درگیر مسائلی میشود که حتی امکان اتفاق افتادن آنهم وجود ندارد؛ از گلودرد بمیرید! گواهینامه گمشدهتان به دست کسی بیفتد و هویتتان را جعل کند. منفیبافی، منفیبافی میآورد. این افکار مانند جریان شدید آب شما را از ساحل دور می کند و اگر مراقب نباشید شما را غرق میکند. خودتان را به مسائل پیچیده مشغول نکنید. جوابها به ذهنهای آرام راحتتر خطور میکند. رفتارهای توأم با آرامش، شما را به بهترین نتیجه میرساند. وقتی با ترس و استرس با مسائل روبه رو میشوید نهتنها چیزی حل نمیشود بلکه مشکلات چند برابر میشود. 9-به این فکر میکنید که اوضاع چطور میتوانست باشد قبل از اینکه بتوانید واقعاً امروز را فراموش کنید لازم است که بخشی از وجودتان بمیرد! باید روزی که گذشت را با همه متعلقاتش به گذشتهها بسپارید ازجمله چیزی که میتوانست اتفاق بیفتد، کاری که میتوانستید بکنید و نکردید و... شما باید بدانید چیزهایی هست که نمیتوانید تغییر دهید مثل اتفاقی که افتاده یا نظر مردم در آن لحظه خاص و نتایجی که حاصل انتخاب شما یا دیگران است. وقتی این حقیقت را درک کردید، معنای واقعی بخشیدن خود و دیگران را لمس میکنید. حرف آخر اگر شما با هرکدام از موارد ذکرشده درگیرید، بدانید که تنها نیستید. هرکدام از ما تلاش میکنیم که زندگی بهتر و درک روشنتری داشته باشیم و از اعتیادهای ذکرشده آزاد شویم. نکته مهم این است که بدانید ماهی را هر وقت از آب بگیرید تازه است، هیچگاه برای قدمبرداشتن در مسیر درست دیر نیست، اعتیاد از هر نوعی که باشد حلشدنی است. منبع: سلامت نیوز

به گزارش شفاآنلاین ،در این میانکم نیستند زنان و مردانی که به دلیل اعتیاد، همسرانشان عطای زندگی مشترک را به لقای آن بخشیده و برای جدایی راهی دادگاه خانواده شدهاند. مرضیه هم یکی از زنانی استکه دیگر امیدی به ادامه زندگی با همسر معتادش ندارد. او هفته گذشته تصمیم خود را برای جدایی گرفت و به دادگاه خانواده رفت، اما قبل از ارائه دادخواست به اتاق مشاوره رفت تا با روانشناسان مشورت کند. از همسر معتادم خسته شده ام حدود سه سال است ازدواج کرده ام. آن هم با پسری که به اعتقاد و اصرار پدرم، پسر خوبی بود و نباید او را از دست می دادم. هیچ علاقه ای به شوهرم نداشتم، اما پدرم می گفت بعد از عقد، او را دوست خواهی داشت؛ آن هم در شرایطی که من و او به لحاظ فرهنگی و اقتصادی با هم تناسبی نداشتیم و از طرف دیگر ظاهر خوبی هم نداشت که جذبش شوم. با این حال چون از نظر روحی نیاز شدیدی به همدم داشتم، برخلاف میل باطنی ام به ازدواج با او تن دادم. در دوران عقد، علاقه ای که منتظر بودم تا در من نسبت به او ایجاد شود، به وجود نیامد و فقط تحملش می کردم و همیشه آرزو داشتم با فرد دیگری که به او علاقه داشتم، ازدواج کنم. برخلاف من، شوهرم عاشقم بود و به قول اطرافیان مثل پروانه دور من می گشت. هرچه سعی کردم، نتوانستم او را در قلبم جای دهم. موضوع را با خانواده ام در میان گذاشتم و گفتم او با مردی که در رویاهایم می دیدم، خیلی فاصله دارد و می خواهم از او جدا شوم، اما آنها پس از هر بار طرح موضوع مخالفت می کردند و در جواب من می گفتند مرد به این خوبی چه مشکلی دارد. وقتی او تو را تا به این حد دوست دارد، چرا می خواهی از او جدا شوی؟ همیشه به شوهرم می گفتم دوستش ندارم. او هم به شوخی در جواب می گفت، اما من تو را دوست دارم و نمی خواهم از دستت بدهم. تاریخ عروسی در حال نزدیک شدن بود و من هنوز راه حلی برای فرار و جدایی از همسرم پیدا نکرده بودم. برخلاف دخترانی که بی صبرانه منتظر روز عروسی شان هستند، من از این موضوع خوشحال نبودم، اما بالاخره این اتفاق افتاد و وارد خانه او شدم. پس از یک ماه، متوجه رفتارها و پیامک های مشکوک شوهرم شدم. احساس می کردم چیزی را از من پنهان می کند. او را زیر نظر گرفتم و در یک فرصت مناسب که به حمام رفته بود، سراغ گوشی اش رفتم و با خواندن یکی از پیامک ها متوجه شدم که همراه برادران و جوانان فامیلش تریاک مصرف می کند. دنیا روی سرم خراب شد. از آنجا که آدم توداری نیستم، به شوهرم گفتم که متوجه اعتیاد او شده ام. اول عصبانی و منکر همه چیز شد، اما وقتی گفتم می دانم چه قراری با برادرها و اقوامت برای مصرف موادمخدر گذاشته ای، اعتراف کرد که به طور تفننی مواد مصرف می کند، اما این چه مصرف تفننی بود که سه روز پشت سر هم ادامه داشت. این تفننی نبود. اگر در این مدت ذره ای علاقه به شوهرم پیدا کرده بودم، با برملا شدن این راز، همان را هم از دست دادم. مساله اعتیاد شوهرم را به هر دو خانواده گفتم. خانواده شوهرم که آبروی خود و پسر معتادشان را در خطر می دیدند، گفتند مقصر تویی و با توقعاتی که داشتی، پسر ما را معتاد کردی. به شوهرم گفتم تصمیم گرفته ام از او جدا شوم. همسرم نزد پدرم رفت و گفت اگر از او جدا نشوم، قول می دهد دیگر مواد مصرف نکند. پدرم هم وقتی پشیمانی اش را دید از من خواست تا فرصت دوباره ای به او بدهم. همین کار را کردم، اما به دو هفته نکشید که سراغ مواد رفت و دوباره دستش پیش من رو شد. این بار هم با گفتن این که غلط کردم و دیگر نزد رفقایم نمی روم، فرصت دادم. هر باری که به او فرصت می دادم، بیشتر از او بدم می آمد و نسبت به او بی اعتمادتر می شدم. به او گفتم اگر نمی کشی بیا و آزمایش بده. روز آزمایش هم با کلی کلک اعتیادش را مخفی کرد. دکتر برای این که همسرم سمت موادمخدر نرود، برای او دارو نوشت، اما شوهرم داروها را در ظاهر می خورد، اما باز هم سمت مواد رفت. بیشتر از این ناراحتم که برادرانش به جای دلسوزی او را پای بساط می نشاندند. اوایل به زور از او تست می گرفتم، اما الان دیگر تست هم نمی دهد و می گوید با این کار شخصیتم را زیر سوال می بری. از طرف دیگر از صبح زود تا آخر شب سر کار است و البته کارش طوری است که می تواند از زیر کار دربرود و مواد مصرف کند. خیلی به طلاق فکر کرده ام، اما خانواده ام دوست ندارند دختر مطلقه داشته باشند. هر بار به بهانه این که بعدها کسی پیدا نمی شود، با او ازدواج کنی یا نمی توانی اعتیادش را در دادگاه ثابت کنی و باید از همه چیزت بگذری، یا همه مردها همین طوری هستند، من را از طلاق منصرف می کنند. زندگی و جوانی ام دارد نابود می شود و نمی دانم چه کنم؟ امید به ادامه زندگی با فرد معتاد دکتر پرویز رزاقی/ روان شناس و مدرس دانشگاه: اولین دلیل گرایش برخی افراد به مصرف موادمخدر به تیپ شخصیتی و روانی فرد مربوط است. کسانی که اعتماد به نفس پایین و ویژگی های خلقی افسرده دارند و برای درمان به مصرف موادمخدر پناه می برند، رفتارهای تکانشی دارند و ناسازگار هستند، گرایش به مصرف مواد در آنها بیش از دیگران دیده می شود. دومین علت، عوامل محیطی است. وقتی فرد در محیطی باشد که مواد به آسانی در اختیار او قرار می گیرد و با دوستانی در ارتباط باشد که مصرف کننده مواد هستند، طبعا او نیز به سمت اعتیاد کشیده خواهد شد. عامل سوم، عوامل خانوادگی است. تنش در روابط میان زوجین و فضای روانی ناسالم در خانواده همراه با تحقیر و سرزنش، برآورده نشدن نیازهای عاطفی ـ احساسی فرد، ناکام ماندن در زندگی مشترک و به نوعی دست نیافتن به هدف هایی که پس از ازدواج به آنها می اندیشید، از جمله عوامل خانوادگی است. عامل چهارم پیام های پزشکی است که از دیگران یا اعضای خانواده اش دریافت می کند. برای مثال می گویند مواد بزن دردت خوب می شود. بخصوص این که این پیام از سوی کسی باشد که به فرد معتاد بگوید من درد عضلانی داشتم و مواد زدم و خوب شدم. این حرف، انگیزه او را برای مصرف مواد دوچندان می کند. زندگی با همسر معتاد، چه زن چه مرد، مشکلات خاص خودش را دارد. با این حال و با طرح چند پرسش می توان به این نتیجه رسید که آیا می توان به ادامه زندگی با زن یا مرد معتاد امیدوار بود یا خیر؟ اولین پرسش این است که این فرد آیا کسی است که بتواند ترک کند؟ تصمیم به انجام چنین کاری دارد و به اصطلاح مرد این کار است یا فقط حرفش را می زند؟ خانواده و زن و بچه اش برایش مهم هستند؟ یا خانواده چندان برایشان مهم نیست و تلاش چندانی برای ترک مواد نمیکند؟ مدت زمان مصرفش چقدر است؟ چه نوع موادی مصرف می کند؟ تزریقی است؟ برای امیدوار بودن به یک فرد معتاد باید به چند عامل توجه کرد. اگر زن یا مرد معتاد شخصیتی خانواده مدار داشت و زن و بچه اش برایش مهم بود، ویژگی خلقی آرام تری داشت، دست بزن نداشت، میزان موادی که مصرف می کند کم است، نوع مواد مخدر مصرفی اش از جنس شیشه، کراک و هروئین نیست و حاضر است به کمپ برود و مواد را ترک کند، می توان امیدوار بود به یک زندگی سالم و به آغوش گرم خانواده بازگردد، اما اگر فرد معتاد مدت زمان زیادی است که موادمخدر مصرف می کند، از موادمخدر صنعتی همچون شیشه و کراک استفاده می کند، میزان مصرفش زیاد است، از نظر شخصیتی ضعیف است، ادامه زندگی با او همراه با تنش و مشکلات است، به کرات تصمیم گرفته به کمپ برود و ترک کند، اما موفق به ترک نشده یا حاضر نیست برای ترک به کمپ برود.

چطور در شرایط بحران مانند زلزله استرس خود را کاهش دهیم؟مهم ترین مسائل در شرایط بحرانی، مانند زلزله، حفظ خونسردی و کاهش استرس است. در این مقاله چند نکته بیان می شود که در کاهش استرس به شما کمک می کند. اسدی معاون فنی دفتر سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد نکاتی را برای کاهش استرس و پایداری سلامت روان در شرایط بحران بیان کرد که در ادامه به آنها اشاره می کنیم: - از نشر و گسترش اخبار مربوط به موارد احتمالی مصدومین و کشته ها در فضای مجازی خودداری کنید. - کودکان را در کنار خود نگهدارید، و تا حد امکان از آنها جدا نشوید. - مسؤولیت نگهداری از کودکان و سالمندان را به یکی از افراد جوانتر خانواده بسپارید. - اخبار و اطلاعات مربوط به حادثه را فقط از طریق رسانه های ملی گوش کنید. - آقایان تلاش نکنند که همه کار را خودشان انجام بدهند، و متناسب با توان سایر اعضای خانواده به آنها مسؤولیت بدهند. - از رفتارهای انفرادی، هیجانی و قهرمانگرایی بپرهیزید. چطور در شرایط بحران مانند زلزله استرس خود را کاهش دهیم؟ - با ارسال پیام های مثبت مثل اینکه کسی کشته نشده ، یا کسی آسیب جدی ندیده ، تخریب زیاد نبوده، نیروهای امدادگران اورژانس، هلال احمر، پلیس، و مسئولین در محل حادثه حضور دارند، به دیگران امید و آرامش بدهید. - به دستورات نیروهای اورژانس، امدادگران، پلیس و پزشکان گوش کنید و این دستورات را اجرا کنید. - سعی کنید کنار هم باشید و درحین آرامش، هوشیار باشید. - سعی کنید فعالیت های روزمره و ساده زندگی رو در کنار هم انجام دهید. منبع: جام جم

همه ی ما تجربه ی بداخلاقی های گاه و بیگاه خودمان را داریم که علت آن ها را نمی دانیم. وقتی آستانه ی تحمل ما کم می شود نسبت به هر مسأله ی کوچکی حساس می شویم و ناگهان از کوره در می رویم. اما این بداخلاقی ها بی علت نیست و اغلب دلیلی پزشکی برای آن ها وجود دارد. در ادامه به مواردی می پردازیم که علت بداخلاقی ها و زودرنج شدن ما را توضیح می دهد. ۱- کمبود خواب اگر می خواهید همیشه روحیه ی خوبی داشته باشید خواب کافی را در اولویت خود قرار دهید و سعی کنید روزانه ۷ تا ۹ ساعت بخوابید. خواب نقشی اساسی در سلامت روانی دارد، بنابراین کمبود آن باعث بداخلاق شدن شما می شود. درست مثل نوزادی که گریه می کند و وقتی او را می خوابانید حال بهتری دارد. ۲- زوال عقل وقتی شروع به فراموش کردن چیزهای کوچکی مثل صحبت های دیگران یا جای کلیدهایتان می کنید، طبیعی است که ناامید و بداخلاق شوید. وقتی نیازهای ما برطرف نمی شود دچار ناامیدی می شویم و این ناامیدی می تواند به شکل بداخلاق شدن و خشم نسبت به دیگران خود را نشان دهد. ۳- دردهای مزمن دردهایی مثل کمر درد که در ظاهر ارتباطی به روحیه ی شما ندارند، می توانند شما را بداخلاق تر از معمول کنند. ما اغلب مایل نیستیم به دردهای خود اقرار کنیم بنابراین این مسأله به شکل بداخلاق شدن بروز پیدا می کند. ۴- افسردگی خفیف افسردگی درجات مختلفی دارد، از افسردگی خفیف که جزئی از زندگی عادی بشر است گرفته تا افسردگی بالینی که صدمه ای جدی به زندگی شخص وارد می کند. افسردگی خفیف مشکلات شدید افسردگی بالینی را ندارد اما باعث می شود فرد دائما بداخلاق و بدبین باشد. ۵- اضطراب نگرانی برای زمان تحویل یک پروژه یا برنامه ی پیش رو دلیل کافی ای برای عصبی بودن یک شخص است. اما کسانی که مبتلا به اختلالات اضطرابی هستند همواره چنین احساسی را تجربه می کنند. وقتی مضطرب هستید، میزان تحریک پذیری شما بالا می رود و هر اتفاق کوچکی کافی است تا عصبانی شوید. ۶- مصرف بیش از اندازه ی کافئین کافئین ماده ای شیمیایی است که تأثیر زیادی بر مغز دارد. این ماده باعث هوشیاری می شود و اگر به قهوه اعتیاد داشته باشید، وقتی از کافئین محروم باشید زودرنج و دچار خستگی مفرط می شوید. به علاوه، مصرف بیش از اندازه ی قهوه هم باعث بداخلاق شدن می شود. ۷- نارسایی قلبی افرادی که دچار نارسایی قلبی هستند با مشکلات زیادی مثل خستگی مفرط، مشکلات تنفسی و مصرف داروهای مختلف دست و پنجه نرم می کنند. این مشکلات باعث عصبی شدن شخص می شود. علاوه بر این، مشکلات قلبی، گردش خون در مغز را مختل می کند. مغز کنترل احساسات را بر عهده دارد، بنابراین هر چیزی که به گردش خون در مغز، به ویژه بخش های قدامی آن صدمه بزند می تواند منجر به بداخلاقی شود. ۸- اختلال پیش قاعدگی بسیاری از زنان در چند روز پیش از قاعدگی خود دچار نوسانات روحی می شوند، اما اگر این علائم بیش از یک هفته طول می کشد، احتمالا دچار اختلال پیش قاعدگی هستید که شدت بیشتری دارد. در سندروم پیش قاعدگی تغییرات هورمونی باعث نوسانات روحی می شود. این مسأله در بعضی زنان شدت زیادی دارد و طولانی مدت است و مشکلات زیادی برای آن ها به وجود می آورد. ۹- دوران پیش از یائسگی هورمون های بعضی زنان پیش از شروع دوران یائسگی دچار نوسانات سریعی می شود. این مسأله منجر به بروز علائمی مانند بی خوابی، گرگرفتگی و حساس شدن فرد می شود. این نوسانات سریع و شدید در هورمون های زنانه، به ویژه هورمون پروژسترون رخ می دهد. پروژسترون هورمون زودرنجی در زنان است. ۱۰- اختلال کم توجهی افرادی که دچار اختلال کم توجهی هستند حساس و زودرنج می شوند چون قادر به تمرکز نیستند و نمی توانند کارهایشان را به سر انجام برسانند و انتظاری که از آن ها می رود بیش از توانایی آن ها است. ۱۱- ضربه مغزی آسیب دیدن سر می تواند باعث ضربه مغزی شود، حتی اگر شخص هوشیاری خود را از دست نداده باشد. علاوه بر احساس ضعف و سرگیجه، به تغییرات بلند مدت در روحیه ی خودتتوجه باشید. اگر به مدت ۱۰ روز بعد از آسیب دیدن سر متوجه تغییر در رفتار و زودرنج شدن بی دلیل خود شدید، ممکن است دچار ضربه مغزی شده باشید. ۱۲- قرص های لاغری قرص های لاغری به سوخت و ساز بدن سرعت می بخشند، اما باعث تعریق بدن می شوند و شخص را عصبی و پرخاشگر می کنند. ۱۳- داروها تغییرات روحی می توانند از عوارض جانبی داروها باشند. برای مثال داروهای تجویزی برای آلرژی ها و آسم از این نوع هستند. دوز بالای داروی پردنیزون نوعی عامل فیزیولوژیک تنش زا است که می تواند باعث زودرنجی شدید مصرف کننده شود. ۱۴- پرکاری تیروئید وقتی غده ی تیروئید بیش از اندازه هورمون تولید می کند، شخص دچار تپش قلب و تعریق شدید می شود. این مسأله باعث ناراحتی شخص می شود و در نتیجه او را حساس و زودرنج کند. ۱۵- اختلال شخصیتی وسواس کسانی که وسواس نظم و تمیزی دارند، در صورتی که چیزی از قاعده خارج شود بیشتر مستعد عصبانیت هستد. افراد وسواسی تا زمانی که به آن ها اجازه بدهید هر کاری که مایلند انجام بدهند حال خوبی دارند، اما اگر در روتین آن ها اخلال ایجاد کنید با شما بداخلاقی می کنند. ۱۶- اختلال شخصیتی خود شیفتگی افراد مبتلا به اختلال شخصیتی خودشیفتگی بیش از دیگران دچار خود بزرگ بینی هستند. آن ها در مورد خودشان زیاد صحبت می کنند و اگر همین میزان توجه را از دیگران دریافت نکنند، مورد تأیید قرار نگیرند و یا از آن ها انتقاد شود، بداخلاق می شوند. ۱۷- اعتیاد افراد معتاد، به ویژه کسانی که به الکل و کوکایین اعتیاد دارند، در زمان ترک، بداخلاق می شوند. الکل میزان ماده ی دوپامین را در «مرکز پاداش» مغز افزایش می دهد، بنابراین وقتی این میزان کاهش می یابد، فرد دیگر احساس خوشایند ناشی از آن را تجربه نمی کند و در نتیجه پرخاشگر می شود.

شبکه های اجتماعی که بعضی از آن ها بیش از یک میلیارد نفر عضو دارند همان قدر در زندگی تک تک ما تاثیر گذار و غیر قابل انکارند که اینترنت و تلویزیون هستند. هرچند که مدت زمان زیادی از شکل گیری این شبکه های ارتباطی در جهان و متعاقب آن، حضور و نفوذش در جامعه ما نمی گذارد، اما تاثیر بسزایی غیر قابل چشم پوشی است.

یکی از اصلیترین دلایل وابستگی به گوشی ، اعتیاد ما به شبکههای اجتماعی است. نشانه های اعتیاد به گوشی موبایل 1. شما برای کسی که در همان اتاق شما هست، پیامک میفرستید. 2. تلفن را همه جا به دنبال خود می برید، حتی به رختخواب. 3. نمیتوانید شماره تلفن هیچ از کسانی را که دوست دارید، به یاد بیاورد. 4. همراه با گوشی تلفنتان میخوابید. 5. شما نمیدانید که تلفنتان چطور خاموش میشود. 6. عزت نفس شما بستگی به این دارد که چه مقدار توجه یا لایک دریافت کرده باشید. 7. بیشتر از طریق اپ عکس گوشی خود به جهان نگاه می کنید تا با چشمانی که زیر ابروان شما قرار دارد. 8. اگر تلفن شما خارج از دید شما باشد، دچار وحشت میشوید. 9. ترجیح میدهید دیر کنید، تا بدون گوشی به جلسه و یا مهمانی بروید. 10. شما نمی توانید سرتان را از صفحه نمایش گوشی همراهتان برگردانید، حتی اگر یک فیلم یا برنامه تلویزیونی مورد علاقه شما در حال پخش باشد. 6 مورد از عوارض وابستگی به تلفن همراه فشار بیش از حد بر روی چشم: با وجود اینکه چشم دوختن به صفحه تلفن همراه یا تبلت الزاما نمیتواند منجر به آسیبهای چشمی دائمی شود، اما چشمها را خسته و حساس میکند. در واقع نگاه کردن طولانی مدت به صفحه موبایل میتواند باعث خشکی چشمها و حتی تاری دید شود. استفاده از تلفن هوشمند در رختخواب و نور ناشی از آن باعث میشود که ترشح ملاتونین (هورمون خواب) در بدن دچار اختلال شود. در نتیجه به سختی به خواب میرویم و زمانی که از خواب بیدار میشویم، بدن شارژ و با انرژی نیست. توصیه میکنیم قانون «20 -20 -20» همیشه در ذهنتان بماند، یعنی اگر مجبور هستید به مدت 20 دقیقه به صفحه تبلت، رایانه یا اسمارت فون چشم بدوزید، باید به مدت 20 ثانیه به چشمها استراحت دهید و به چیز دیگری در فاصله 20 قدمیتان (فاصله شش متری) نگاه کنید. همچنین لازم است که موبایل را با فاصله مناسبی از چشمها و هم سطح آنها نگه دارید. خطر تصادف: مطمئن برای شما هم پیش آمده است که هنگام صحبت با تلفن همراه یا فرستادن پیامک در حین رانندگی ناگهان خود را در معرض تصادف ببینید. متاسفانه تلفن همراه چه برای رانندهها و چه برای افراد پیاده بسیار مشکل آفرین شده است و بسیاری افراد به دلیل توجه نداشتن جان خود را از دست دادهاند. سندرم گردن پیامکی: سندرم گردن پیامکی نتیجه فشار زیاد وارده به ستون فقرات است که به دلیل پایین انداختن سر برای خواندن آخرین پستها و پیامها ایجاد میشود. در مقالهای که اخیرا در واشینگتون پست به چاپ رسیده، آمده است که وزن سر ما زمانی که در وضعیت افقی قرار دارد حدود 5.5 کیلوگرم است، اما زمانی که گردن با زاویه ی 60 درجه خم میشود این میزان به بیش از 27 کیلوگرم میرسد. در نتیجه گردن و ستون فقرات مجبور میشود وزن زیادی را تحمل کند، اما مشکل اینجاست که شما احتمالا چنان غرق دنیای مجازی میشوید که هیچ فشاری را احساس نمیکنید. متاسفانه به مرور زمان این وضعیت باعث تخریب مهرههای گردن شده و حتی نیاز به عمل جراحی پیدا میکند. اگر درک درستی از وزن 27 کیلوگرمی روی گردن و ستون فقرات تان ندارید، تصور کنید که تمام روز یک کودک هشت ساله را قلمدوش کرده و روی شانههایتان به این سو و آن سو ببرید. سندرم Text Claw: اگر جزء افرادی باشید که زیاد تایپ میکنند، احتمالا با سندرم کانال کارپال، همان بیماری دردناک ناشی از فشرده شدن عصب به دلیل فشار زیاد به دستها و انگشتان آشنا هستید. علاوه بر این، مشکل خاص دیگری نیز وجود دارد که هنوز به طور پزشکی و علمی به اثبات نرسیده است. این مشکل مربوط به استفاده زیاد از اسمارت فونها است که به «text claw» معروف است، چون زمانی که متنی را تایپ میکنید انگشت شصت وارد عمل میشوند. افراط در این کار باعث میشود که فشار زیادی به مشت و ساعد وارد شود و درد در مچ و انگشتان و ساعد ایجاد شود. چاقی: جالب اینجاست که وقتی چیزی را عامل چاقی معرفی میکنیم، افراد زیادی دور آن را خط میکشند (بخصوص خانم ها). اما این اتفاق در مورد تلفنهای هوشمند نمیافتد، یعنی تقریبا کسی حاضر نیست از اسمارت فون عزیزش جدا شود. نتایج پژوهشی که در آمریکا انجام شده نشان میدهد افرادی که مدت زمان طولانی با تلفن خود مشغول هستند، فعالیت بدنی کمتری دارند و از نظر جسمی شاداب و به اصطلاح «روی فرم» نیستند. البته برخی افراد نیز برای کاهش عذاب وجدان خود روی تردمیل میدوند و در حال دویدن مسیجهای خود را رد و بدل میکند. باید بدانید که این کار باعث کاهش تمرکز شده و از شدت فعالیتتان میکاهد. علاوه بر این باعث میشود که فرم و وضعیت قرار گرفتن بدن تان نادرست باشد و نتوانید به درستی روی عضلاتتان کار کنید. کاهش کیفیت خواب: مشکل دیگری که ظهور تلفنهای هوشمند به همه ما تحمیل کرده است، مشکل بیخوابی است. چون اکثر ما در زمان استراحت و خواب نیز موبایل را کنار نمیگذاریم و نمیخوابیم. معتادین به شبکههای اجتماعی و همچنین افرادی که اعتیاد کاری دارند به سختی از موبایل یا تبلت شان جدا میشوند، چون ترس از دست دادن پیام دوستان و یا ایمیلهای کاری لحظهای آنها را رها نمیکند. علاوه بر این نور ناشی از تلفنهای هوشمند باعث میشوند که ترشح ملاتونین (هورمون طبیعی خواب) در بدن دچار اختلال شود. در نتیجه به سختی به خواب میرویم و زمانی که از خواب بیدار میشویم، بدن شارژ و با انرژی نیست. راهکارهای ساده برای کاهش وابستگی به تلفن همراه محدودیت بگذارید برنامه ای برای خودتان بریزید که میزان استفاده تلفن همراه را مدیریت کنید. مثلا تا یک ساعت بعد از بیدار شدن، از گوشیتان استفاده نکنید. یا موقع شام و یا تماشای برنامه تلویزیونی مورد علاقهتان گوشی را خاموش کنید. این که چه مقدار زمان را بدون گوشی خود سپری میکنید خیلی مهم نیست؛ مهم این است که چنین برنامه زمانی را مشخص کنید. گوشی را دور از خودتان بگذارید اگر در محل کار یا در خانه هستید سعی کنید موبایل را جایی بگذارید که جلوی چشم و در معرض دید شما نباشد یا ترجیحا آن را روی حالت بی صدا بگذارید تا صدای پیام های پرشماری که مدام به تلگرام واتس آپ و ... می آید شما را وسوسه و در نهایت حواستان را از کار، مطالعه یا معاشرتی که دارید پرت نکند. به فکر گزینه های جایگزین باشید اولین کاری که در این مرحله باید انجام دهید این است که محرکها را بشناسید، یعنی چیزهایی که شما را به این موضوع سوق می دهند تا مدام زمان خود را با گوشی سپری کنید. وقتی این محرکها را شناختید به فکر گزینه های جایگزین باشید یعنی چیزهایی که می تواند همان نیازها را برای شما برطرف کند. به عنوان مثال اگر زمان زیادی را در گروه های مختلف مجازی می گذرانید چون تمایل بیشتری برای داشتن ارتباط اجتماعی دارید؛ بهتر است این زمان را صرف رابطه ها و گپ وگفت های حضوری و چهره به چهر کنید. استفاده را قطع نکنید، کم کنید «تب تند زود عرق می کند» این ضرب المثل را حتما زیاد شنیدهاید پس سعی کنید در زمینه ترک استفاده بیش از اندازه از گوشی جزو این دسته تب دار نباشید که به محض تصمیم برای این کار، یک باره و ناگهانی گوشی تلفن را بالکل از زندگی حذف میکنند. این کار یکی از اشتباهترین راهکارهای ممکن است که در بیشتر موارد هم با شکست مواجه میشود؛ پس بهتر است برای ساعت استفادهتان این زمان را طی روزهای متمادی و به شکل تدریجی کاهش دهید. به عنوان مثال اگر روز اول یک ساعت کمتر وقت صرف کردهاید روزهای بعدی یک ساعت را به دو ساعت برسانید تا دست آخر به زمان مطلوب برسید. عادت های گوشی تان را تغییر دهید مسلما تغییر عادت تنها مختص شما نیست و برای استفاده بهتر و منطقی تر از زمان باید دستی به سر و روی تنظیمات گوشی تان هم بکشید. اگر با رسیدن هر ایمیل، پیامک و نوتیفیکیشن شبکه های اجتماعی گوشی تان سروصدا کند، تمام روزتان را باید برای آن اختصاص دهید. در این صورت برنامه روز شما به زماننبدی کاری شما وابسته نیست و به جای آن باید روزتان را بسته به اتفاقاتی که در گروه های تلگرامی یا شبکه های اجتماعی مثل فیسبوک و مانند آن می گذرد، زمانبندی کنید. بستن گروه ها و کانالهای غیر ضروری وسوسه انگیزترین شبکه اجتماعی که ایرانی های مقیم اینترنت را به بلای خانمان سوز اعتیاد دچار میکند تلگرام است. شبکه ای که در عین پیام رسان بودن، هم محفلی برای گپ و بحث با دوستان و آشنایان است و هم یک رسانه تمام عیار که با آن میشود هم اخبار را دنبال کرد و هم با فیلمها و پیامهای رنگ به رنگش سرگرم شد. اتفاق به ظاهر سادهای که میتواند طی شبانه روز زمان قابل توجهی از وقت مفید شما را به خودش اختصاص دهد. برای تنظیم زمان در این شبکه اجتماعی اولین کاری که باید انجام دهید بی صدا کردن یا به اصطلاح muteکردن همه کانالها و گروههای غیر ضروری است. فقط حواستان باشد که در الک کردن گروههای غیر ضروری خساست به خرج ندهید. باور کنید با ندیدن یک گیف بامزه یا پیام صبح بخیر اعضای گروه فامیل چیز بزرگی را از دست ندادهاید؛ چون با این کار دیگر لازم نیست به محض شنیدن صدای هر پیام یا نوتیفیکیشن بخواهید وسوسه شوید و چشمتان را به صفحه آبی رنگ تلگرام بدوزید. بازی نصب نکنید اگر قصد ترک عادت وابستگی به گوشی را دارید، بازی نصب نکنید و بازی های موجود را هم پاک کنید. درواقع با این روش زمان بسیار زیادی برای خود می خرید. بسیاری از افراد که به موبایل خود وابسته هستند، زمان زیادی را در بازی های استراتژیک غرق می شوند و در نتیجه کنترل زمان را از دست می دهند. بنابراین سعی کنید بازی نصب نکنید یا به بازی خاصی وابسته نباشید. تم های غیر جذاب استفاده کنید استفاده از تم های جذاب باعث می شود خواه ناخواه مرتب به گوشی خود سر بزنید. از تم های کمتر رنگی و غیر جذاب استفاده کنید تا دائم گوشی خود را بررسی نکنید.این موضوع می تواند به شما کمک کند راحت تر اعتیاد به گوشی را کنار بگذارید.

شبکه های اجتماعی مضراتی هم دارند و قادرند زندگی ما را تحت سلطه خود بگیرند. آن ها باعث می شوند از زمان حال خود لذت نبریم و به آن ها اعتیاد پیدا کنیم به طوری که خودمان را فراموش می کنیم. شبکه های اجتماعی فواید بیشماری در زندگی ما می توانند داشته باشند. آن ها باعث می شوند با دوستان، خانواده و اطلاعات دنیای اطرافمان در ارتباط باشیم. می توانیم از طریق شبکه های اجتماعی دوستان قدیمی دانشگاهمان را پیدا کنیم، یک زبان جدید یاد بگیریم و یا یک مربی خوبی پیدا کنیم. تمام این کارها را بدون این که از خانه بیرون بزنیم انجام می دهیم. ناگفته نماند که شبکه های اجتماعی مضراتی هم دارند و قادرند زندگی ما را تحت سلطه خود بگیرند. آن ها باعث می شوند از زمان حال خود لذت نبریم و به آن ها اعتیاد پیدا کنیم به طوری که خودمان را فراموش می کنیم. تصور کنید اگر یک روز، یک هفته، یک ماه یا یک سال آن ها را کنار بگذاریم چه اتفاقی خواهد افتاد؟ روابط عمیق خانوادگی یکی از اولین فواید کنار گذاشتن گوشی موبایل برقراری روابط عمیق و تماس چشمی با اعضای خانواده و نزدیکان است. اگر تنها یک هفته از موبایل و اینترنت دور باشید به جای این که بی هدف در صفحات فیسبوک و اینستاگرام پرسه بزنید با بچه ها بازی می کنید و با همسرتان درباره آینده برنامه ریزی می کنید. با این کار بیشتر می خوابید، بیشتر با هم صحبت می کنید و وقت بیشتری برای همدیگر دارید. با کنار گذاشتن آن ها بیشتر از تاثیراتشان روی سلامت ذهن، جسم و روح آگاه می شوید. احساس پشیمانی وقتی به شبکه های اجتماعی عادت کرده باشید اگر یک روز آن را کنار بگذارید در ابتدا احساس پشیمانی و ناراحتی می کنید. در چند روز اول احساس اضطراب و پشیمانی به سراغتان می آید. با از دست دادن موبایل مثل این است که بخشی از خودتان را از دست داده اید اما باید با خودتان روراست باشید و امتحان کنید. سازندگی بیشتر اگر می خواهید در کمترین زمان بهترین بازدهی را داشته باشید اولین قدمی که باید بردارید این است که شبکه های اجتماعی را کنار بگذارید. شبکه های اجتماعی وقت کش هستند و دائما چک کردن آن ها برای شما مشکل چند تکلیفی بوجود می آورد. چند تکلیفی باعث می شود کارهایی که می خواهید انجام دهید هم زمان بیشتری ببرد هم درست و صحیح انجام نشود. اگر دائم وسط کار به شبکه های اجتماعی سر بزنید میزان سازندگی شما ۴۰ درصد کاهش می یابد. پس تنها روی یک چیز تمرکز کنید تا کارها را به بهترین نحو انجام دهید. خواب بهتر معمولا شب ها وقت زیادی را در شبکه های اجتماعی و چت با دوستان می گذرانیم و این تاثیرات خطرناکی روی سلامت بدن دارد. تحقیقات نشان داده است که نور آبی تلفن همراه با تاثیر روی ریتم شبانه روزی بدن الگوی خواب و سلامت بدن را به هم می ریزد. پس بهتر است قبل از خواب گوشی و تبلت و تمام ابزارهای الکترونیک را کنار بگذاریم و به جای آن مطالعه کنیم یا مدیتیشن انجام دهیم. زمان بیشتر کامنت گذاشتن یا دو بار تب کردن روی پست ها وقت زیادی نمی برد اما تعداد دفعات سر زدن به شبکه های اجتماعی است که وقت زیادی می برد. تصور کنید اگر این زمان را صرف کاری کنید که به آن علاقه دارید چه اتفاقی می افتد. کنار گذاشتن شبکه های اجتماعی علاوه بر خواب بهتر فواید دیگری هم دارد. بیشتر از خودتان مراقبت می کنید، با خودتان بیشتر ارتباط برقرار می کنید و آن زمان را صرف بهبود سلامتی خود می کنید. اعتماد به نفس بیشتر شبکه های اجتماعی رفته رفته اعتماد به نفس را از ما گرفته و باعث افسردگی می شود. وقتی پست های آخرین سفر و عکس های باشکوه جسن عروسی، خانه های لوکس و تفریحات لاکچری دیگران را می بینید خودتان را با آن ها مقایسه می کنید و در نتیجه اعتماد به نفس تان را از دست داده و دچار افسردگی می شوید. مردم عادت دارند فقط بهترین لحظات زندگی خود را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارند و ما نمی دانیم در زندگی خصوصی آن ها چه اتفاقاتی می افتد. احساس شادی گذاشتن عکس های مسافرت و دیدن کامنت دوستان حس خوبی می دهد اما این سکه روی دیگری هم دارد و آن هم زمانی است که اجازه بدهید شبکه های اجتماعی روی احساسات تان تاثیر بگذارند. گاهی اوقات کامنت های بی ادبانه و آزاردهنده شما را عصبانی و ناراحت می کند و منجر به احساس افسردگی، اضطراب و کاهش اعتماد به نفس می شود. تا زمانی که به شبکه های اجتماعی وابستگی داشته باشید به آن دلبستگی عاطفی هم پیدا می کنید. اگر با پرسه زدن در شبکه های اجتماعی آزرده و پر استرس می شوید وقتش رسیده که به خودتان استراحتی بدهید. چه زمانی باید شبکه های اجتماعی را کنار بگذاریم برای رسیدن به این فواید نیاز نیست که کاملا شبکه های اجتماعی را کنار بگذارید فقط کافی است گاه به گاه استراحتی به خودتان بدهید. اگر سر زدن به شبکه های اجتماعی و دیدن کامنت ها در روحیه شما تاثیر می گذارد و باعث آزردگی خاطرتان می شود زمانش رسیده است که استراحتی به خودتان بدهید. اگر با دیدن شکست دیگران خوشحال می شوید و با دیدن موفقیت های شان ناراحت زمانش رسیده است که استراحتی به خودتان بدهید. برای شروع از تغییرات کوچک آغاز کنید. به عنوان مثال شب ها موبایل را کنار بگذارید و به جای آن غذا درست کنید یا دوش بگیرید و یا مدیتیشن انجام دهید. رفته رفته این استراحت ها را طولانی تر کنید تا زمانی که به روال عادی زندگی برگردید. منبع: بدونیم/برترینها